خلاصة:
در سا لهای اخی ر، تبلیغات به شکلی از گفتمان اجتماعی اقناعی برای تاثیرگذاری بر
چگونگی درک ما از خرید و مصرف کالاها و خدمات تکامل یافته اس ت. تبلیغات بان که ا در
ابعاد مختلفی چون معرفی خدمات متنوع بانک ی، معرفی قابلی تهای جدید نظام بانک ی، یا
تشویق و ترغیب به سپرد هگذاری، همگی نمون ههایی از تبلیغاتی هستند که شبان هروز ا ز طریق
رسان ههای جمعی گوناگون شهروندان را احاطه کرد هاند. بان کها به عنوان کارفرمایان اصلی و
پرمصرف حوزة تبلیغات تجار ی، عموما به علت راحتی استفاده از آگهی در قال بهای مختلفی
چون تیزر تلویزیونی یا رادیوی ی، بیلبورد، بروشور و مانند آنه ا، علیرغم هزین ههای بسیار بالای
تبلیغات همانند بسیاری دیگر از سازما نها و شرک تها ب هجای بهر هگیری از مجموع های از
ابزارهای ارتباطی موثر، تنها به تبلیغات - ساد هترین ابزار ارتباطی ی کسویه بسنده م یکنند.
بررس یهای انجا مشده در خصوص علل ناکامی تبلیغات تجاری به عوامل چندی اشاره دارد
که تبلیغات رق با، محدودیت بودج ه، ایجاد نیازه ا، تبلیغ روی شناسه و نه برای محصو ل/خدم ت، و
مقاومت د ر برابر تغییر ا ز جملة آنهاس ت. با این حال در جامعة ایرا ن، سفار شدهندگا ن، سازندگا ن، و
نبود » حتی مخاطبان تبلیغات تجاری احتمالا با مانع دیگری نیز مواج هاند که شاید بتوان آن را
دانست که موجب م یشود برخوردهای سلیق های، « سیاس تهای مشخص در حوزة تبلیغات تجار ی
عموما غیرکارشناسانه و بعضا اقتضایی در مراحل مختلف خلق یک تبلیغ تجار ی، از اید هپرداز ی، تا
سفارش، طراحی، ساخت، تولید و انتشار آن رخ ده د. در راستای تبیین مسئله، پرسش اساسی مقاله آن
«؟ آیا سیاس تگذاری حوزة تبلیغات تجاری در جمهوری اسلامی ایران متمرکز و شفاف است » است که
این مقاله تلاش دارد با مروری بر وضعیت فعلی سیاس تگذاری در حوزة تبلیغات تجاری در جمهوری
اسلامی ایرا ن، ناهمگونی موجود میان مراجع و نهادهای سیاس تگذاری را نشان داده و راهکا رهایی نیز
در حد توان علمی و تجربی نویسندگان خویش ارائه نماید.
ملخص الجهاز:
با اين حال در جامعة ايران ، سفارش دهندگان ، سازندگان ، و حتي مصرف کنندگان تبليغات احتمالا با مانع ديگري نيز مواجه اند که شايد بتوان آن را «نبـود سياسـت هـاي مـشخص در حـوزة تبليغـات تجـاري » دانـست کـه موجـب مـي شـود برخوردهاي سليقه اي ، عموما غيرکارشناسانه و بعضا اقتضايي ، در مراحل مختلف خلـق يک تبليغ تجاري : ايده پردازي ، سفارش ، طراحي ، ساخت ، و انتشار رخ دهد.
نگاره زير فرآيند خط مشي گذاري را نشان مي دهد: ارجاع و طرح مسأله در سازمان هاي عمومي ٢ (رجوع شود به تصویر صفحه) نگاره شماره ١- فرآيند خط مشي گذاري (الواني و شريف زاده ، ١٣٨٣: ١١-١٥) ٤- سياست گذاري تبليغات تجاري بند ب ماده ١١٦ قانون برنامه پنج سالة چهارم توسعه کشور (مصوب سال ١٣٨٢)، دولت را موظف ساخته تا در طول برنامه ، لايحة قانون تبليغـات را تـدوين و تـسليم مجلـس شوراي اسلامي نمايد (ساعي ، ١٣٨٧: ١٩٥).
طبق تصريح اهداف و مأموريت هاي معاونت امور مطبوعـاتي و اطـلاع رسـاني ، (بازنگري مصوب سال ١٣٨٣) سياست گـذاري و تعيـين خـط مـشي بـراي کـانون هـاي تبليغاتي ، عمده ترين فعاليت اين اداره در حيطة سياست گذاري تبليغات تجاري است که به شکل صدور مجوز براي کانون هاي تبليغـاتي و همچنـين تـدوين دسـتورالعمل هـاي پيشنهادي و ارسال آن به کميته مرکزي سازمان هاي تبليغاتي (عالي ترين مرجع رسيدگي به امور تبليغات بازرگاني کشور) صورت مي پذيرد که پس از تصويب دسـتورالعمل هـا در کميته مذکور و ارسال اين مصوبات و آيين نامه ها به وزارتخانه هـا و مراجـع ذيـربط ، سعي در ملتزم نمودن مؤسسات تبليغاتي به رعايت مفاد قانوني آيين نامه و سياست هـاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دارد.