خلاصة:
زمان از عناصر مهم روایت به شمار می آید و در ساختارشکنیهایی که ممکن است نویسنده یا راوی در سیر حوادث داستان صورت دهد، اهمیتی ویژه دارد. ژرار ژنت از نظریه پردازان مشهور رمان سه نوع رابطه زمانی را میان زمان داستان و زمان متن مطرح می کند که عبارت اند از: نظم، تداوم و بسامد.
در پژوهش حاضر رمان النهایات عبدالرحمن منیف از این دیدگاه روایی و جنبه های زمان و اختلافات زمانی بر اساس دیدگاه ژنت به شیوه تحلیلی بررسی شده است. رهیافت این تحلیل حاکی از آن است که نویسنده از جنبه های مختلف زمانی و رابطه های زمانی سه گانه مذکور در جریان روایت خود بهره برده است و سیر زمانی رمان مذکور به تناسب اهداف نویسنده و حوادث داستان دارای فراز و فرودهایی است که در متن مقاله به آن پرداخته شده است.
ملخص الجهاز:
تحلیل زمان روایی رمان «النهایات » عبدالرحمن منیف بر اساس دیدگاه زمانی ژرار * ژنت حجت رسولی دانشیار دانشگاه شهید بهشتی شکوه السادات حسینی استادیار دانشگاه شهید بهشتی علی عدالتی نسب دانشجوی دکتری دانشگاه شهید چمران اهواز چکیده زمان از عناصر مهم روایت به شمار می آید و در ساختارشکنیهایی که ممکن است نویسنده یا راوی در سیر حوادث داستان صورت دهد، اهمیتی ویژه دارد.
(کنان ،١٣٨٧ش : ٥٦ و طاهری ، ١٣٨٨ش : ٣٠) الف ) پیشواز زمانی (prolepsis) این نوع از وجه زمانی روایت بر عکس بازگشت به گذشته ، حوادث داستان را رو به جلو می -برد و حوادثی را بیان می کند که در سیر روایی داستان هنوز رخ نداده اند و یا در زمان آینده رخ خواهند داد.
(همان ، (20 در داستانهای کوتاه او نیز در برخی موارد شاهد خلاصۀ زمانی هستیم که چند مورد از آنها را بیان می کنیم : در داستان او نویسنده در آغاز داستان از آمدن سالهای قحطی و حوادث آن و تغییر خلق و خوی مردم سخن می گوید و این امر را در یک پاراگراف خلاصه می کند: «جاءت سنوات القحط ، و جاء الجراد، و جاء بعدهما الغرباء و هذه کلها غیرت طبیعۀ الناس و الحیاة ...
در ادامه همین بحث میهمانان زمانی که راوی آمدن آنها و پذیرایی مردم طیبه را وصف می کند، بعد از یک صفحه می - گوید: «هکذا کانت الساعات الأولی »(همان ، ٦٣-٦٥) در این قسمت نیز شاهد حذف حوادث و پرش زمانی هستیم .