خلاصة:
یکی از هستههای اصلی ناتوانیهای یادگیری، نارسایی در توجه میباشد. جهت بررسی این امر، هدف پژوهش حاضر مقایسه کنترل توجه و حواسپرتی در دانشآموزان با و بدون ناتوانیهای یادگیری بود. بدین منظورتعداد 3 گروه دانشآموز با ناتوانی یادگیری (15 نفر با نارساخوانی/ نارسانویسی، 15 نفر با نارسایی در حساب و 15 نفر با نارسایی مختلط از هر سه ناتوانی) که از بین دانشآموزان مراکز ناتوانیهای یادگیری اداره آموزش وپرورش شهر ارومیه به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند و یک گروه تصادفی 15 نفری از دانشآموزان عادی در این مطالعه علی- مقایسهای شرکت کردند. بعد از انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته برای ناتوانیهای یادگیری جهت تایید یا رد نوع تشخیص، از این دانشآموزان خواسته شد با کمک پژوهشگر به مقیاس کنترل توجه و حواسپرتی پاسخ دهند. دادههای به دست آمده نیز با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنیدار (LSD) تحلیل شد.نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنیداری بین میانگین نمرات گروهها در میزان تمرکز توجه، نمره کلی کنترل توجه و میزان حواسپرتی وجود دارد. نتیجه آزمون تعقیبی نیز آشکار کرد که این تفاوت بین گروه عادی با گروههای با ناتوانی یادگیری میباشد؛ یعنی تفاوت معنی داری بین سه گروه با ناتوانی یادگیری ازنظر این متغیرها به دست نیامد. این نتایج آشکار میکنند که کودکان با ناتوانی یادگیری کنترل توجهی پایین و حواسپرتی بالایی نسبت به گروه عادی دارند. همچنین سه گروه با ناتوانی یادگیری ازنظر کنترل توجه و حواسپرتی همگن میباشند.
ملخص الجهاز:
همچنین زیر گروههای متفاوت ناتوانیهای یادگیری نیز به سه صورت نارساخوانی<FootNote No="256" Text=" dyslexia"/> (نوعی ناتوانی در خواندن که با مشکلاتی در زبان بیانی، دریافتی، شفاهی یا نوشتاری مشخص میشود و این مشکلات ممکن است در خواندن، هجیکردن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن ظاهر شوند)، نارسایی در حساب<FootNote No="257" Text=" dyscalculia"/> (مشکلاتی در عملیات حساب و مفاهیم ریاضی) و ناتوانی در پردازش حافظه شنیداری مشاهده میشوند (کلمنتز<FootNote No="258" Text=" Clements"/>، 2000).
همخوان با این فرضیه، چند مطالعه تصویربرداری عصبی (هاری، رینوال و تانسکانن<FootNote No="265" Text=" Hari, Renvall &amp;amp; Tanskanen"/>، 2001) نیز شواهدی از وجود نارسایی در کارکرد توجه انتخابی<FootNote No="266" Text=" selective attention"/> در افراد دارای نارساخوانی پیدا کردهاند.
گیگر، لیتوین، فاهلی<FootNote No="274" Text=" Geiger, Lettvin &amp;amp; Fahle"/> (1994) نیز گزارش کردند که افراد نارساخوان در سرکوبی اطلاعات رسیده از میدان دیداری پیرامونی ناتوانی نشان میدهند و این امر باعث میشود آنها در توجه به میدان دیداری مرکزی که برای خواندن لازم است نارسایی داشته باشند.
لالییر، تاینریئر، دیینگ، دونادیو، والدویس و تیری<FootNote No="294" Text=" Lallier, Tainturier, Deringc, Donnadieu, Valdois &amp;amp; Thierry"/> (2010) با بررسی تغییر توجهی خودکار<FootNote No="295" Text=" automatic attentional shifting"/> اطلاعات دیداری و شنیداری در 13 بزرگسال نارساخوان و 13 عضو گروه کنترل همتا به این نتیجه رسیدند که در مقایسه با گروه کنترل، گروه نارساخوان برای پردازش موفق اطلاعات دیداری و شنیداری به فاصله زمانی بیشتری بین محرکها نیاز داشتند.
نتایج این جدول همچنین نشان داد که تفاوت معنیداری بین گروههای با اختلال یادگیری ازنظر میزان کنترل توجه و حواسپرتی وجود ندارد.