خلاصة:
اعمال نیابتی از رایج ترین اعمال عبادی است. مهم ترین مولفه اعمال عبادی، قصد قربت است. از طرفی در دانش فقه، واجبات بدنی به صورت استیجاری و نیابتی انجام می گیرد و بسیاری از اوقات هدف نهایی نائب، دستیابی به اجرت است. با این حال از منظر فقه عبادی، اینگونه عبادت صحیح تلقی گشته است. از آنجا که فقه، دانشی قاعده مند است. فقها ناگزیر گشته اند که ابتدا به ماهیت شناسی نیابت بپردازند و در مرحله بعد تحلیل های عمیقی برای رفع این ناهمخوانی قصد قربت و اخذ اجرت، سامان بخشی نمایند. از میان اندیشمندان معاصر امام خمینی در این عرصه انگاره های تحسین برانگیز و ارزشمندی را به ارمغان آورده اند. در این نگاشته به چیستی شناسی عبادات نیابتی و مبانی چهارگانه تنزیل شخص، تنزیل عمل، داعی بر داعی و مبنای دین پرداخته شده است.
ملخص الجهاز:
مثال دیگر امام خمینی از ایفای نقش بازیگران حرفـه ای در سـکوی نمـایش اسـت ؛ بـازیگر در هنگام ایفای نقش ، چنان حس و شوری در خود میآفریند، که دیگر خویش را از یاد بـرده ، بسـان کسی که نقش سلطان را بازی میکند، نوعی تبختـر و نخـوت و احسـاس هـویتی برتـر از دیگـران 057 دارد؛ گویا اوامر و نواهی ملوکانۀ اوکه ناشی از این حس است ، خود به خود حاصل مـیشـود، در این حین بازیگر اصلا به خاطر ندارد، که برای اجرت این کارها را انجام میدهد و این اعتبـار، در نزد عرف ، اعتباری عقلایی است ، در نیابت نیز امر منـوب عنـه جابـه جـا نمـیگـردد؛ در ایـن اعتبـار اجرت به ازای تنزیل شخص نائب به منزلۀ منوب عنه و تبدیل خـودش بـه دیگـری در عمـل اسـت (ر.
پاسخ دیگر این است که اگر حقیقت نیابت ، نزد عقلا به صورت تنزیل شخص باشد و شارع نیز آن را امضا کرده باشد، مانند روایت محمد بن مسلم و ابن ابی یعفور و بزنطی و صفوان بـن یحیـی از امام صادق و امام رضا ــ علیهما السلام ــ که مفاد آن این است که دیگران مـیتواننـد از جانـب صغیر یا میت حج و روزه و آزاد کردن بنده و اعمال صالح را انجام دهند.
ثانیا مشکل تنافی قصد قربت با اخذ اجرت حل می گردد؛ به بیان 058 دیگر، بر مبنای تنزیل باید گفت اجرت در این موارد برای تنزیل نایب ، به منزله منوب عنـه اسـت و اعمال عبادی از آن منوب عنه خواهد بود؛ بنابراین اجاره به خـاطر اعتبـار تنزیـل اسـت و نـه اعمـال عبادی به همین جهت اشکال منافات اخلاص با اخذ اجرت لازم نمی آیـد؛ چـرا کـه دو فعـل و دو عنوان است ، یکی فعل اعتباری و ذهنی مشروط به فعل خارجی؛ دوم فعل فیزیکی مقید به نیت .