خلاصة:
در این جستار تلاش می شود تا با تحلیلی گفتمانی به دو مقوله «بافت گردانی» و سپس «متن گردانی» در «میدان نقش جهان» پرداخته شود. منظور از بافت گردانی دگرگون شدن یا دگرگون کردن بافت اولیه متن – در اینجا میدان نقش جهان - و شکل گیری روابطی تازه میان متن و عناصر بافت جدیدی است که درنتیجه در کارکرد(های) آن نیز تغییراتی به وجود می آورد. این فرایند را به تعبیری می توان «موزه ای سازی» نامید. منظور از «متن گردانی» نیز دگرگون کردن خود متن است به نحوی که برخی از سازه ها/ عناصر یا ساختار/ روابط درون متن اولیه تغییر کند و به جای آن سازه ها/ عناصر یا ساختار/ روابط دیگری در آن وارد شود. روند متن گردانی به نوعی تغییر کاربری غالب متن از کاربرد «موزه ای» به کاربرد «روزمره» و به تعبیری «موزه ای زدایی» است. از این رو، مسئله این پژوهش این است که چگونه با تغییر در متن یا بافت کارکرد و یا به تعبیری معنای بناها دچار تغییر می شود. به نظر می رسد این دو فرایند که در گذر زمان شکل می گیرد، با نمونه هایی بررسی خواهد شد. این بررسی نشان می دهد گذر زمان و در نتیجه آن برهم خوردن رابطه متن با بافت آن - چه در نتیجه تغییر بافت و در نتیجه گسستگی - کارکرد متن (در اینجا میدان نقش جهان) را دچار تغییر اساسی می کند. بیش ترین تاثیر در این رابطه موزه ای شدن و در نتیجه تغییر کارکرد بناست
This paper is a discourse analysis of “decontextualization” and “detextualization in “Naqsh-e-Jahān Square” in Isfahan. It ’is worth mentioning that decontextulization here is used to express transforming the original context of the text or being transformed – here the Square - and the formation of the new relations among the text and the new contextual elements، and as a result changing its function(s).
This process might also be called “museumization”. “Detextualizatin” is used for transforming the text itself، in a way that some of the constituents، elements or structures inside the original text are replaced by some others in the text. The process of detextualiztion is somehow a shift of the dominant function of the text، from the function of “museum” to everyday use، i.e. “museumization”. These two processes، which occur diachronically، are studied together with some examples.