خلاصة:
تحقیق حاضر رابطه هوش هیجانی با سلامت عمومی را در نوجوانان بزهکار و عادی مورد بررسی و تحقیق قرار داده است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بزهکار ساکن در کانونهای اصلاح تربیت و نوجوانان عادی کشور ایران میباشد. روش پژوهش از نوع علی- مقایسهای میباشد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای از پنج منطقه غرب، شرق، شمال، جنوب و مرکز ایران، تعداد 339 نفر (161 نوجوان غیربزهکار و 178 نوجوانبزهکار) انتخاب شدند و به آزمونهای هوشهیجانی شاته پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین ابعاد هوشهیجانی با ابعاد سلامتروان در نوجوانان عادی و بزهکار رابطهمعکوس و معنیدار وجود دارد. همینطور تحلیل رگرسیونحاکی از وجود همبستگی چندگانه معنی دار بین ابعاد هوش هیجانی با سلامت روانی در گروه عادی بود که از میان مؤلفههای هوشهیجانی بکارگیری هیجان بهترین پیشبینیکننده سلامت روانی نوجوانان بود. نتایج مقایسه میانگینهای دو گروه نیز نشان میدهد که نوجوانان بزهکار نمرات بیشتری در ابعاد بیماریهای روانی و نمرات کمتری در ابعاد هوش هیجانی کسب کردند.
ملخص الجهاز:
"جدول شماره4: همبستگی بین هوش هیجانی و ابعاد آن با سلامت عمومی و مؤلفه های آن در نوجوانان بزهکار و عادی گروه میزان همبستگی جسمانی افسردگی اضطراب عملکرد نامناسب اجتماعی نمره کلی سلامت عمومی ارزیابی و بیان هیجان عادی 27/0- ** 30/0-** 29/0-** 27/0-** 30/0-** بزهکار 21/0- * 14/0- 04/0- 19/0-* 21/0-* مدیریت و تنظیم هیجان عادی 31/0- ** 26/0-** 24/0-** 25/0-** 31/0-** بزهکار 22/0-** 10/0- 01/0- 22/0-** 18/0-* بکارگیری هیجان عادی 43/0-** 33/0-** 43/0-** 34/0-** 43/0-** بزهکار 33/0-** 15/0- 004/0- 29/0-** 25/0-** نمره کلی هوش هیجانی عادی 48/0- ** 43/0-** 45/0-** 40/0-** 50/0-** بزهکار 29/0-** 15/0- 01/0 28/0-** 26/0-** *05/0 P< **01/0 P< مقادیر همبستگی محاسبه شده بین ابعاد هوشهیجانی با تمام ابعاد سلامتروان در نوجوانان عادی، در نوجوانان بزهکار به غیر از نشانگان افسردگی و اضطراب، نشان دهنده وجود یک رابطه معکوس و معنیدار است که نشان میدهد هرچه هوشهیجانی افزایش یابد، بیماریهای روانی به ویژه در نوجوانان عادی به همان میزان کاهش مییابد، به همین دلیل احتمال اقدام به اعمال بزهکارانه و نابهنجار نیزکاهش مییابد.
در راستای پژوهشهای انجام شده سانتسو و همکاران (2006)، همایونی و همکاران (2010)، هامفری و همکاران (2007)، کیمیایی و همکاران (1390)، نقدی و همکاران (1389) نتایج این پژوهش نشان داد که بین ابعاد هوشهیجانی با تمام ابعاد سلامتروان در نوجوانان عادی، در نوجوانان بزهکار به غیر از نشانگان افسردگی و اضطراب، نشان دهنده وجود یک رابطه معکوس و معنیدار است که نشان میدهد هرچه هوشهیجانی افزایش یابد، بیماریهای روانی به ویژه در نوجوانان عادی به همان میزان کاهش مییابد، به همین دلیل احتمال اقدام به اعمال بزهکارانه و نابهنجار نیز کاهش مییابد."