خلاصة:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تعاملی بیگانگی، تعارض هنجاری ادراکشده و بیهنجاری بر رفتارهای مدنی و خلاقیت به اجرا درآمد. جامعة آماری پژوهش سازمانی صنعتی در اصفهان بود که ازبین کارکنان آن 254 نفر به شیوة تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای رفتارهای مدنی، خلاقیت، بیگانگی، تعارض هنجاری ادراکشده و بیهنجاری بود. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد که تعارض هنجاری رابطة بیهنجاری را با خلاقیت، و بیگانگی رابطة تعارض هنجاری را با خلاقیت تعدیل میکنند. بهاینمعنی که وقتی میزان تعارض هنجاری بالاست، بین بیهنجاری و خلاقیت رابطة مثبت معنادار وجود دارد، ولی وقتی که میزان تعارض هنجاری پایین است، بیهنجاری با خلاقیت رابطة معناداری ندارد. علاوهبراین، در بیگانگی سطح پایین نسبت به بیگانگی سطح بالا، تعارض هنجاری رابطة نیرومندتری با خلاقیت برقرار کرد. نتایج نشان داد که تعارض هنجاری و بیگانگی همزمان رابطة بیهنجاری را با رفتارهای مدنی تعدیل میکنند. بهاینمعنی که وقتی میزان تعارض هنجاری و بیگانگی زیاد است، رابطة بین بیهنجاری و رفتارهای مدنی مثبت و معنادار است، ولی وقتی میزان تعارض هنجاری و بیگانگی پایین است، بین بیهنجاری و رفتارهای مدنی رابطة معناداری وجود ندارد.
ملخص الجهاز:
"طرح مسئله سؤال اساسی که در اینجا لازم است مطرح شود، این است که به چه دلیلی بیهنجاری، تعارض هنجاری و بیگانگی و احیانا متغیرهای دیگر با یکدیگر نوعی نظام آسیبشناختی Citizenship behaviors Creative behaviors Extra-role Tierney, Farmer & Graen Normative Pathologic Systems Approach (NPSA) Anomie Perceived normative conflict Alienation هنجاری را پدید میآورند و به دنبال آن بر رفتارهای مدنی و رفتارهای خلاقانه تأثیر میگذارند؟ در پاسخ باید گفت وقتی در حوزهای کلان مانند وضعیت نهاد اجتماعی، بینظمی و بیثباتی (و در شکلی عمومی بیهنجاری) اتفاق میافتد، بهواسطة سرایت اثر نظامهای کلان به نظامهای خردتر، احساس آشوب، بیثباتی، تردید و بینظمی کلان (بیهنجاری) به سطوح گروهی (تعارض هنجاری) و فردی (بیگانگی) انتقال مییابد و ازاینطریق رفتارهای افراد در متن نهاد اجتماعی و شغلی تحت تأثیر قرار میگیرد.
براساس رویکرد نظامهای آسیبشناختی هنجاری، بیهنجاری از زمرة نظامهای آسیبزای کلان اجتماعی و سازمانی قلمداد میشود که نسبت به نظامهای آسیبزای هنجاری دیگر (تعارض هنجاری ادراکشده و بیگانگی) ماهیت فراگیرتر و گستردهتری دارد و ازطریق تضعیف تسلط و نظارت قواعد و مقررات اخلاقی و انسانی بر کنش و واکنشهای انسانها باعث افزایش سطح رفتارهای غیراخلاقی میشود (گلپرور و همکاران، 1389؛ 1391).
فراتر از تبیینهای ارائهشده، ازآنجاکه در پژوهشهای گذشته رفتارهای مدنی و رفتارهای خلاقانه بهمثابة متغیرهایی معرفی شدهاند که برای اثربخشی و عملکرد مطلوبتر نهادهای اجتماعی و شغلی ضروری هستند (زانگ و بارتول، 2010؛ کرنودل و نوبل، 2013)، براساس نتایج این پژوهش این شائبه مطرح میشود که نظامهای آسیبشناختی هنجاری، بهجای آسیبرسانی، میتوانند مفید باشند، زیرا یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تعامل بیهنجاری، تعارض و بیگانگی به افزایش رفتارهای خلاقانه و رفتارهای مدنی منجر میشود."