خلاصة:
شیخ فضل الله نوری و علامه محمدحسین نائینی دو تن از بزرگ ترین رهبران و فعالان فکری
مخالفان و موافقان نهضت مشروطیت ایران به شمار م یروند که نظرات فقهی و اندیشه سیاسی آنان
نقش موثری در تحولات انقلاب مشروطه و جریان مشروعه خواهی ایفا کرد. این دو، الگوی اصلی
جریان های مشروعه خواهی و مشروطه خواهی به شمار می روند و مساله محوری این مقاله، بررسی چرایی
مخالفت و موافقت آنها با جریان مشروطیت از طریق مطالعه تطبیقی آرا و اندیشه های فقهی و سیاسی
ایشان است و از این منظر کوشش شده است با یک رویکرد مقایسه ای دلایل مخالفت و همراهی این دو
با نظام مشروطیت از نظر فقهی و تاریخی تبیین شده و به این سئوال اساسی پرداخته شود که چگونه بر
مبنای یک میراث فقهی مشترک، دو مجتهد برجسته جهان تشیع در ایران، قرائت های متضاد و متفاوتی
از یک نظام سیاسی ارائه داده اند.
Sheikh Fazlolah Noori and Allame Mohammad Hossein Naeini are
considered as two greatest thinking leaders and activists among opponents and
advocates Iran’s Constitutional Movement whose political and religious views
had a very influential role in the developments of Constitutional Revolution
and the current of religious legitimacy advocating. These two are famed as the
main ideal types of religious legitimacy and constitutionalist advocating
currents. Therefore, the main purpose of this article is to explain the reasons of
opposing and advocacy with Constitutionalist, through a comparative study of
their political and religious views. It goes on to answer the question why is it
that on the basis of a common religious Jurisprudence legacy, the two eminent
religious experts, have different and opposite interpretations of a political
system.
ملخص الجهاز:
شیخ فضل الله در طول توقف در قم تـا زمان صدور دستخط و فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه و بازگشت مهـاجرین از قـم ، بـا آنـان همداستان بود، ولی پس از بازگشت از قم و انعقاد مجلس شورا و مطرح شـدن موضـوع نگـارش قـانون اساسی و مساله بررسی آن توسط علما، به تدریج از صف رهبران نهضت جـدا شـد و بنـای مخالفـت بـا حکومت مشروطه را نهاد و این موضع خود را در سخنرانی ها و اطلاعیه ها اظهار و اعلام کرد و عاقبـت در مخالفت با حکومت مشروطه به همراه جمعی از علما و هواداران خویش به حرم حـضرت عبـدالعظیم مهاجرت نمود و از آن جا نیز به وسیله سخنرانی و چاپ نشریه لوایح ، همگان را به مخالفت با آن دعوت می کرد.
(حائری ، ١٣٨١: ٥٥) دلایل و چرایی مخالفت شیخ فضل الله نوری با جریان مشروطه خواهی در مقطع جدی شدن نهـضت و مبارزه با حکومت استبدادی قاجار، آن هم پس از همراهی اولیه با علما و رهبران نهضت ، همواره یکی از سئوال های اساسی مورد توجه محققان تاریخ مشروطه بوده است ، به ویژه آن کـه در مرحلـه اسـتقرار حکومت مشروطه و سرآغاز شکل گیری آن نیاز به وحدت و یگانگی ، بیش تر و ضروری تر بود و درست در چنین مقطعی نوری از صف رهبران انقلاب مشروطیت جدا شد و علنا با عزم جزم، بنای مخالفـت بـا آن نهاد و تا آن جا بر مخالفت خویش پافشاری کرد که عاقبت جان خود را نیز بر سر این کار گذاشـت .