خلاصة:
ایران و عربستان روابط پر فراز و نشیبی را در دوران پیش و پس از انقلاب پشت سر گذاشتهاند. پیش از انقلاب، نقش آمریکا و پس از انقلاب در برخی برهه ها به واسطه نقش و سیاست های نخبگان حاکم، دو کشور به رغم عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی واگرایی، در جهت دوستی حرکت کردند. اما عوامل متعددی در سطوح مختلف موجب گردیده است تا پس از انقلاب، روابط دو کشور غیردوستانه شده، با تعارض و واگرایی همراه شود. هدف تحقیق این است که ضمن بررسی عوامل واگرایی در روابط دو کشور، عوامل منطقه ای واگرایی میان ایران و عربستان به ویژه دوره (2011-2005) را مطالعه کند و بر این اساس این فرض مطرح است که مسایل عراق، لبنان و به ویژه بحرین مهمترین عوامل منطقه ای واگرایی در روابط دو کشور و تلاش برای توسعه نفوذ در منطقه، مهمترین علت منطقه ای بی ثباتی در روابط ایران و عربستان است.
There have been great ups and downs in relations between Iran and Saudi Arabia before and after the Islamic Revolution of Iran. For the US role before the revolution along with the ruling elite''s role afterwards، both countries stepped toward friendship. However، after the revolution، their relations have been deteriorated. The research aims at inspecting the general reasons of disintegration between these two، particularly the regional grounds since 2005 to 2011. The hypothesis suggests the developments in Iraq، Lebanon and especially Bahrain as the most important regional drives for this disintegration as well as the both sides'' effort to expand their authority in the region as the main regional cause for instability in their relations.
ملخص الجهاز:
درواقع،آغاز برنامههای بازسازی توانایی نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از جنگ با عراق،به سه دلیل عمده مورد انتقاد فرار گرفت و بسیار بزرگتر از آنچه بود؛جلوه داده میشد:الف)توجیه حضور مستقیم قدرتهای نظامی بزرگ در منطقه،بهویژه در آبهای خلیجفارس؛ب)ایجاد حس ناامن در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهمنظور ترغیب آنها به خرید جنگافزارهای پرهزینه برای مقابله با تهدید فرضی«ایران در حال مجهز شدن به سلاحهای کشتار جمعی و موشکهای بالستیک با برد میانه»؛ج)منحرف کردن توجه روزافزون مطبوعات و محافل سیاسی عرب از انحصار اتمی اسرائیل تا با اعتراض کشورهای خاورمیانه به برنامههای نظامی اتمی اسرائیل و نپذیرفتن معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی از سوی تلآویو مقاله کنند(لطفیان،1390:195).
در واقع،تحولات عراق و روی کار آمدن نخستین حکومت شیعی در کشوری عربی و نیز آغاز بهار عربی در خاورمیانه و بهویژه در بحرین،این نگرانی را برای سران عرب ایجاد کرده است که شیعیان منطقه خواهان نقش بیشتر در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور خود هستند و پیامد این امر به فشار بر ساختار سیاسی و محدودیت قدرت آنها منجر میشود.
نتیجه در این پژوهش تلاش شده است ضمن بررسی رویکرد قدرتهای غربی بهویژه ایالات متحده درخصوص تخاصم و مقابلهگرایی علیه جمهوری اسلامی ایران و اقداماتی که امروزه تحتعنوان ایرانهراسی مطرح است؛تاثیر این اقدامات بر سیاستهای نظامی-امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس بررسی شود.
با حوادث یازده سپتامبر ومتعاقب آن حمله آمریکا و متحدین به افغانستان و عراق و ایجاد فضای ناامنی منطقهای شاهد افزایش هزینههای نظامی میباشیم ولی نکته قابل توجه این است که با سقوط رژیم صدام همچنان شاهد افزایش هزینههای نظامی کشورهای جنوبی خلیجفارس میباشیم؛در شرایطی که از منظر ایالات متحده ایران تنها مخالف امنیت منطقهای تلقی شده و سعی در القا ایرانهراسی در کشورهای منطقه را دارد و تهدید جدی امنیتی دیگر از منظر این کشورها وجود ندارد.