خلاصة:
در پژوهش حاضر، عناصر نظریه خردهفرهنگ دهقانی بررسی شده که راجرز آنها را موانع توسعه دانسته است. در این پژوهش تلاش شده است نظریه مذکور در روستاهای منطقه کهمان شهرستان سلسله مورد آزمون قرار گیرد تا از این طریق، شناخت جامعی از بافت اجتماعی جامعه مورد بررسی حاصل شود، به این منظور که مشخص گردد عناصر خرده فرهنگ دهقانی به صورتی که مورد توجه راجرز بوده، در جامعه مورد بررسی صدق میکند. جمعیت مورد بررسی، دهقانان روستاهای منطقه کهمان است که با استفاده از نمونهگیری هدفمند و نظری با بررسی دیدگاه چهل دهقان و تشکیل هشت بحث گروهی، اشباع نظری حاصل شد. در پژوهش حاضر، از فنون کیفی (مصاحبه عمیق، بحث گروهی متمرکز و مشاهده همراه با مشارکت) استفاده شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، عناصر خردهفرهنگ دهقانی راجرز در منطقه مورد بررسی انطباق نداشته و نه تنها مانعی برای توسعه منطقه نبوده، بلکه در بعضی موارد، محرک نیز بوده است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت که خردهفرهنگ محلی و سنن بومی، نه به عنوان مانع و معارض، بلکه پناهگاه و رقیبی برای توسعه است و به منظور رفع ابهام، میتوان اصطلاح "خرده فرهنگ محلی" را که محرک، رقیب و پناهگاه توسعه (عناصر پژوهش حاضر) است، به جای اصطلاح خردهفرهنگ دهقانی راجرز (مانع توسعه) پیشنهاد کرد. در نهایت، میتوان بررسی حاضر را پژوهشی با نگاهی نو در توجه به بومها و سنتها و بهویژه فرهنگهای محلی در ارتباط با توسعه در نظر گرفت، زیرا یافتهها بیانگر تاثیر خردهفرهنگ محلی بر توسعه روستاهای مورد بررسی است.
This conducted research has engaged in investigating Roger’s peasant sub-culture along with the cultural elements which are mentioned by him as a barrier to development; until this is achieved via a comprehensive understanding of the social fabric of society. The study population is Kahman rural farmers, using and evaluating theoretical sampling of 40 farmers’ points of view, through which all the theoretical data are fully saturated. In this research, qualitative research techniques (e.g. in-depth interviews, intensive group-discussion and observation with participation) are exploited. Research findings portray that Roger’s peasant sub-culture elements proceeded, have not been consistent with the rural area Kahman; this is not only to keep the area developing but is provocative within some of them to the extent that specialized scholars have not drawn careful attention to the causes of the elements’ persistence, In the end, the author confirms the data according which These sub-cultures and native traditions are not necessarily in conflict together as a barrier ,but as a refuge and as a rival for the development. Also just in case of clarification, the use of the term “local sub-culture”, which is (in this research elements) the rival and shelter of development, should be proposed to take over from Roger’s peasant sub-culture (development barrier). The current study can be considered as a research from a novel perspective in view of regions, traditions and especially sub-cultures with due to development, because the findings are referring to the progressing influence of local sub-culture on the case-study aimed village’s development.
ملخص الجهاز:
در پژوهش حاضر که به لحاظ چهارچوب زمانی، از نوع عرضی یا مقطعی است و فقط یک بار در مقطع زمانی چندماهه ( بهار و تابستان سال ١٣٩١) انجام شده است ، تلاش میشود با رهیافت انتقادی، دیدگاه های فرهنگی مرتبط با توسعه (به طور خاص نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز) را با روش کیفی مورد آزمون قرار دهیم و بررسی کنیم که آیا عناصر خرده فرهنگ دهقانی به آن نحو که راجرز مطرح کرده است ، در جامعه مورد بررسی وجود دارد؟ چه ارتباطی بین خرده فرهنگ ها و توسعه وجود دارد؟ آیا باید خرده فرهنگ های مذکور را همانند سایر نظریه پردازان مکتب نوسازی و پژوهش گران توسعه روستایی، مانع توسعه در نظر بگیریم ؟ یا بایستی نگاهی متفاوت به سنت ها، ارزش ها و آداب و رسوم بومی داشته باشیم .
به عبارت دیگر، آیا میتوان آنها را رقیبی برای توسعه در نظر گرفت ؟ مبانی مفهومی– نظری پژوهش با مرور پژوهش های پیشین درباره این موضوع در ایران (از جمله ؛ کهن روز ١٣٧٧؛ ازکیا و رفیع فر ١٣٧٨؛ احمدرش ١٣٨١؛ محسنیتبریزی ١٣٨٢؛ سرداریان قاسم آبادی ١٣٨٣؛ موسوی ١٣٨٤؛ حمیدیان و همکاران ١٣٨٦؛ مقیمی ١٣٨٨ و غیره ) درمییابیم که پژوهش گران سعی کرده اند رابطه بین باورها، ارزش ها و نگرش های افراد و فرایند توسعه را مورد بررسی قرار دهند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا با وجود اعتقاد نظریه پردازان نوسازی (راجرز) به اینکه محلیگرایی، مانع توسعه روستاهاست ، در جامعه مورد بررسی، تحرک جغرافیایی (سفرهای خارجی) و استفاده گسترده از وسایل ارتباط جمعی (ماهواره ، تلویزیون و اینترنت و غیره ) و توسعه ملاحظه میشود، محلیگرایی مردم نه تنها کاهش نیافته ، بلکه بیشتر نیز شده است .