خلاصة:
ساختارحکومتسلجوقی(590-431ق)به لحاظ شرکت نهادها و کنشگران مختلف در بستر فعالیتهای سیاسی، شاخصههایی دارد که در مقایسه با دیگر حکومتها و سلسلههای ایرانی پس از اسلام در نوع خود بینظیر است. سلجوقنامه ظهیرالدین نیشابوری بر خلاف متن موجزش، روایتی عینی و پرمعنا از نحوه شکلگیری و تداوم ساختار قدرت سلجوقی بهدست می دهد. توجه مورخ به امرا، به عنوان گروهی موثر در تحولات سیاسی این دوره و تلاش نهاد دیوانسالاری بهویژه شخص خواجه نظامالملک در تعدیل نیروی ایشان و استفاده موثر از آن در جهت استقرار حکومت سلجوقی، مسئلهای است که کتاب سلجوقنامه با جدیت دنبال می کند. این مقاله با ارائه تعریف از حکومت نظامیان و کاربرد روش تحلیلی، از دریچه کتاب سلجوقنامه به واکاوی تقابلـتعامل میان امرا و دیوانسالاران میپردازد. نامنسجم بودن نهاد وزرات و اتحاد امرا در خصوص تصمیمات سیاسی مهم، در نهایت دیوانسالاران را در تبدیل قدرت انحصارگرای نظامیان به قدرتی تمام شمول و متشکل از تمامی نهادهای قدرت ناکام گذاشت.
Due to the involvement of various political institutions and agents، the structure of Saljuq dynasty (1040-1193 AD) is unique in comparison to the political structure of other Islamic regimes. "Saljuqnameh" written by Zahir al-din Nishabouri provides a brief objective narration about the establishment and development of Saljuq governmental structure. Nishabouri’s detailed attention to the military generals as an important factor in the political changes of this period، and to the attempts by the bureaucrats to curb and control their power and to its use effectively to strengthen the Saljuq Government is an interesting characteristic of the book. This article looks at the dialectic relationship and the intense competition between the military and bureaucratic institutions in Saljuq Dynasty. The secret alliance between military agents and the lack of unity between the bureaucrats prevented the bureaucratic institution to stop the military and break their exclusive domination in power.
ملخص الجهاز:
"توجه مورخ به امرا،به عنوان گروهی مؤثر در تحولات سیاسی این دوره و تلاش نهاد دیوان سالاری به ویژه شخص خواجه نظام الملک در تعدیل نیروی ایشان و استفادة مؤثر از آن در جهت استقرارحکومت سلجوقی ،مسئله ای است که کتاب سلجوقنامه با جدیت دنبال می کند.
آنها برای هرفتح و پیروزی خواهان تمام اموال و غنایم حاصل ازفتح بودندو در این میان تنها تدبیرتوأم با تحکم وزیرو سلطان می توانست مقابل زیاده خواهی های ایشان بایستد: «حشم ملکشاه به همدان آمدندو ستوران لاغر را به حدود سیلاخورو لرستان شهر بروجرد به علفخوار فرستادندو لشکریان تطاول می نمودندو تجاسری می کردند بنا بر فتحی که کرده بودند وسپاهی گران شکسته مواجب نان پاره افزون می خواستندو در حضور نظام الملک به سهو لفظی بر زبان راندند یعنی اگر اقطاع و مواجب ما زیاده نخواهد بود سعادت ، سعادت سر قاورد باد» (همان ،ص ٢٩).
اتحاد پنهان امرا در ادارة امور خواجه نظام الملک به عنوان یکی از بزرگترین دیوان سالاران ایرانی تلاش خستگی ناپذیری برای ایجاد آشتی میان قدرت گریز از مرکزو انحصارگرای نظامیان با دیوان سالاری و تبدیل آن به حکومت نظامی شمول گراو با مرکزیت سلطان ،صورت داد که در آن وزراو امرا به عنوان صاحبان تدبیرو شمشیر در کنار یکدیگر ساختار قدرت سلجوقی را استقرار می بخشیدند.
گرچه دیوان سالاران وبه ویژه خواجه نظام الملک تلاش زیادی برای تبدیل حکومت نظامی سلجوقی به حکومتی تمام شمول و پیوند قدرت تدبیرو شمشیر انجام دادند، زیاده خواهی امرا، پیوستن و ائتلاف آنها در گروه های رسمیو غیررسمی و اتحادنداشتن دیوان سالاران با یکدیگر،زمینۀتک تازی و انحصارگرایی امرا رافراهم کرده ،عرصۀقدرت را بیش ازپیش بر وزراو دیوان سالاران تنگ نموده بود."