خلاصة:
مهمترین تلاش رهبران سیاسی در همه کشورها ارتقاء اقتدار ملی است. این در حالی است که بهنظر میرسد
جامعه ایرانی امروزه با چالشهایی در زمینه تامین حداکثر قدرت ملی روبروست. یکی از مژلفههایی که در
شرایط کنونی موجب گردیده تا قدرت ملی با چالش مواجه گردد.ء بحران هویت ملی است. هویت ملی بهمعنای
وحدت و همبستگی میان اجزای تشکیلدهنده یک نظام سیاسی و اجتماعیء یکی از مژلفههای اصلی اقتدار ملی
محسوب میشود. این در شرایطی است که با افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی از میزان تهدیدات
داخلی و خارجی کاسته شده و زمینه مناسبی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم میگردد.
مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در پی بازشناسی رابطه میان متغیر هویت ملی بهمثابه متغیر
وابستهء با قدرت ملی بهعنوان متغیر مستقل میباشد. همچنین تلاش میگردد تا با اشاره به برخی نمادهای
بحران هویت ملی در ایرانء عوامل و عناصر موثر در بروز آنها نیز معرفی گردند. رویکرد غالب در اینجا تحلیل
کارکردی و شیوه گردآوری دادهها مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانهای است. نتایج نشان میدهد که هماکنون
هویت ملی بهعنوان زیرساخت منافع ملی در کشور از درون با برخی چالشها مواجه است که در صورت عدم
توجه کافی به آنها از استعداد زیادی برای تبدیل شدن به بحران برخوردارندء که آن نیز بهنوبه خود موجب
کاهش ضریب قدرت ملی و آسیبپذیری کشور در مقابل تهدیدات خارجی میگردد.
Interodaction: The survival of national governments and every kind of independent political unit in the contemporarythreatening world depends on having national power and improving the bases of national identity.National identity will preserve the countries against inner and outer treats and causes national unity and finally leads to national power. Nations provide their national goals and supply own security and survival based on their abilities. Upgrading the national power is the most important inquiryof political leaders in all countries. At the same time، it seems that nowadays Iranian society is faced with some challenges to provide maximum national power. National identity crisis is one of the factors that challenge national power. National power، which means unity and solidarity between composing components of a social and political system، is one of the main component of the national power. Inthis situation، increase inthe coefficient of national unity and solidarity،causes to decrease in internal and external threats and provides an appropriate context for the country development. Methodology: This article، extracted from a thesis،uses an analytic- descriptive method and tries to explain the relationship between the national identity variable، as a dependent variable، and the national power، as an independent variable. Discussion: Besides، it is tried to present some factors which cause crisis in national identity by referring to some symbols of national identity crisis in Iran. Conclusion: Here، the functional analysis is dominant approach and the data gathering procedure is based on library findings. This research results show that national identity as the base of national interests is faced with some challenges، internally.Also، these challenges can turn to a crisis if they are neglected. And finally، this can decrease the coefficient of national power and can increases the country vulnerability versus external threats.
ملخص الجهاز:
نتايج نشان ميدهد که هـم اکنـون هويت ملي به عنوان زيرساخت منافع ملي در کشور از درون با برخي چالش ها مواجه است که در صورت عـدم توجه کافي به آنها از استعداد زيادي براي تبديل شدن به بحران برخوردارند، که آن نيـز بـه نوبـه خـود موجـب کاهش ضريب قدرت ملي و آسيب پذيري کشور در مقابل تهديدات خارجي ميگردد.
ريچارد هارتشون در سال ١٩٥٠به طرح نظريه معروف نيروهاي مرکزگرا و مرکزگريز در بقاي موجوديت هاي سياسي پرداخت ، به عقيده وي نيروهاي مرکزگريز نيروهايي هستند که کار دولت را براي يکپارچه سازي کشور و ايجاد وحدت ملي در قلمرو يک مجموعه منسجم و هماهنگ با مشکل مواجه مي سازند، اختلافات فرهنگي و سياسي و بحرانهاي هويتي يا اقتصادي ميان گروه هاي سرزميني و يا وجود برخي موانع جغرافيايي بر سر راه تماس ميان مناطق مختلف يک کشور همگي ميتوانند در حکم نيروهاي مرکزگريز عمل کنند، اگر نيروهاي مرکزگريز را بدون نظارت هرگونه سيستم متعادل کننده اي به حال خود واگذاريم ، موجب فروپاشي کشور ميشوند.
مهمترين بحرانهايي که ميتوان در بين اين عناصر مشاهده کرد عبارتند از: تقابل ميان مليت و قوميت ، تقابل ميان فرهنگ رسمي و خرده فرهنگ ها (که نشان از اغتشاش وسردرگمي هويتي دارد)، تقابل ميان اسلاميت و ايرانيت ، تقابل ميان جهاني شدن و هويت ملي و عدم توجه به مقوله هويت ملي در کتابهاي آموزشي مدارس ، اين تقابلها در ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه ايراني وجود دارد و عامل ايجاد کننده بحران ميباشند و روشن است که اين عوامل انسجام اجتماعي کشور را تضعيف ميکند.