خلاصة:
افسردگی یکی از رایجترین بیماریهای روانی است که عوامل اجتماعی در بروز آن، نقش مؤثری دارد. پژوهشحاضر سعی کرده است، تا با رویکردی جامعه شناختی و با روش پیمایشی (انتخاب 300 نفر از شهرهای تهران، رشت، صومعه سرا و لاهیجان) به بررسی تطبیقی دو استان تهران و گیلان بپردازد. یافته های مربوط به افسردگی؛ که براساس آزمون افسردگی سما انجام شده است، میانگین افسردگی افراد نمونه را (در مقیاس0 تا 100) برابر با 27/26، در حد «افسردگی خفیف» نشان میدهد. همچنین؛ نتیجه تحلیل چندمتغیری داده ها بیانگر آن است که عامل نبود پیوند اجتماعی، که متشکل از دو متغیر نبود حمایت اجتماعی و جدایی اجتماعی است، بیش از سایر عوامل با افسردگی رابطه دارد. بعد از آن به ترتیب، عامل نبود موفقیت اقتصادی که شامل متغیر دستنیافتن به هدف است، و عامل نابسامانی اخلاقی که متشکل از متغیرهای بیاعتمادی اجتماعی، آنومی و احساس ناامنی؛ بیشترین تا کمترین سهم خالص را در توضیح افسردگی، داشتهاند.
Depression is one of the most prevalent psychological disease، That Social factors play a major role in the disease. in this work، having a Sociological approach in this field، it has been tried to have a comparative analysis of Depression in Tehran and Gilan provinces، by analyzing 300Persons from Tehran، Rasht، Sowme-Sara، and Lahijan، using Survey Method with a sociological approach. According to Sama Scale، average Depression for sample persons(on 0 to100)was equal to 26.27(is minor depression). In the reported quantities as well as in analyzing effective social factors on depression using Multiple Regression Method، the pure effect of Lack of social relation include Lack of social Support and Social isolation on Depression، were more than other independent variables and following that، Economic Fail or goal achievement، and Moral abnormality include lack of social trust، anomie and insecurity emotion were the variables with the most pure contributions to depression، respectively.
ملخص الجهاز:
"Depression جنبۀ اجتماعی دارند و اثر آنها بر افسردگی بررسی شده است شامل ؛ جنس ، سن ، نژاد، وضعیت تأهل ، تحصیلات ، طبقۀ اجتماعی، عزت نفس و حمایت اجتماعی بوده اسـت ( ,Pahkala et al 1992،Lucht et al,2003 ،2006 ,koster et al ،Altmaier, 2008 &kettmann .
توزیع فراوانی پاسخ گویان برحسب میزان افسردگی به تفکیک استان ج ) تحلیل های دو متغیری داده های جمع آوری شده در مرحلۀ پرسشگری برای سؤالات میزان افسـردگی، نبـود حمایـت اجتماعی، جدایی اجتماعی و دست نیافتن به هدف توسط هر ٣٠٠ نفر پاسخ داده شـده اسـت و تنها سؤالات مربوط به بعد سیاسی مدل ، مقدار کمی (حداکثر ٨ از ٣٠٠)، بیپاسخ بوده اند.
بار عوامل ساخته شدة هر یک از متغیرهای مستقل مؤثر بر افسردگی مؤلفه ها بعد اول بعد دوم بعد سوم نابسامانیاخلاقی نبود پیوند اجتماعی نبود موفقیت اقتصادی احساس ناامنی ٠/٦٨٤ ٠/٢٦٨ ٠/٢٢٩ آنومی ٠/٦٧٨ ٠/١٣٠ ٠/٤٢٣- بیاعتمادی اجتماعی ٠/٦٦٧ ٠/٠٠٦ ٠/٢٢٦ غضب اخلاقی ٠/٥٩٧ ٠/٤٨٠ ٠/١٥٢- جدایی اجتماعی ٠/٢٤٨ ٠/٦٨١ ٠/٣٥٣ نبود حمایت اجتماعی ٠/٥١٦ ٠/٥٦٠ ٠/١٦٤ دست نیافتن به هدف ٠/٣٠٧ ٠/٣٣٩- ٠/٧٨٩ پس از دست یابی به سه عامل فوق ، متغیرهـای هـر یـک از ابعـاد بـا هـم ترکیـب شـده و مجـددا تحلیـل رگرسـیون بـرای بـه دسـت آمـدن سـهم هـر یـک از متغیرهـای مسـتقل بـر افسردگی، انجـام شـد."