خلاصة:
نظر به گستردگی ابعاد موضوع (توفیق میان عقل و نقل)، محوریت مقالۀ حاضر تنها توحید افعالی خواهد بود. مسئلۀ اصلی تحقیق جایگاه توحید افعالی در حکمت متعالیۀ صدرا و براهین عقلی و نقلی وی در این زمینه میباشد. لذا در این جستار، پس از تبیین توحید افعالی، به انحصار هستیبخشی و تأثیر استقلالی در فاعلیت الهی، و نظریۀ فاعلیت بالتجلی و مجرای فیض بودن عقول و ژرفاندیشی صدرا در باب اختیار آدمی از منظر عقل و نقل به عنوان مبانی توحید افعالی، بیان خواهیم کرد که صدرا با دو برهان ارجاع علیت به تشأن و قاعدۀ بسیط الحقیقه به اثبات آرای خود میپردازد. همچنین، در این تحقیق که به روش توصیفی-استنباطی صورت پذیرفته، شبهات فکری برآمده از برخی اندیشههای کلامی پاسخ درخوری مییابد. ثانیا به دلیل همافق شدن مرزهای حکمت صدرایی با عرفان نظری، صدرا در حل و فصل مسایل توحید از حکمت سینوی پیشی میگیرد. ثالثا لوازم توحید افعالی، همچون نظریۀ وحدت وجود و ارجاع علیت به تشأن، اراده و علم پیشین الهی، مسئلۀ جبر و اختیار در افعال بشر، در پرتو دو حجت عقل و دین تبیین میگردد.
One of the things that got attention of thinkers and scholars for a long time is relation between intelligence and religion، and ratio between these two. In this respect، what had focus of the writer is Mulla Sadra’s outlook on intelligence and religion’s compatibility on monotheism، so that from his outlook، are these two in opposition and one does not get along with other or no? Thus، the main question of this study is: what is Mulla Sadra’s outlook on and intelligence religion’s coordination in one of the most important aspects of monotheism-like religions، which is monotheism itself?
In this study، throughout six chapters and by using the descriptive and analytic method، the mention about has subject had studied from Mulla Sadra’s exalted doctrine.so the viewpoints of groups of theologies and philosophers’s opinion have desinedin the second chapter. And the main opinion of Mulla Sadra’s transcendental wisdom about mentioned issue has arranged in the other chapters. Also، each of the main branches have been discussed about; which are self-related monotheism.
ملخص الجهاز:
"صدرا هم چنین حدیث قدسی «کنت سمعه الذی به یسمع وبصره الذی به یبصـرویده التی بهایبطش ورجله التی بها یمشی» [١٧، ج ٦، ص ٣٧٨] را یـادآور مـیشـود، و نتیجـه میگیرد که نفس با حفظ تجرد ذاتی خود در همـۀ اجـزا حضـور دارد و هـیچ جزئـی از اجزای بدن از نفس خالی نیست و هیچ قوه ای از قوای بدن بدون نفس وجـود نـدارد، بـه این معنا که هویتی برای قوای بدن ، بدون هویت نفس ممکن نیست ، زیـرا نفـس هویـت واحد مجردی است که جامع هویت های قوا و اجزا است و نفس محیط بر آن هـا و غالـب بر آن ها است و چنان که وجود نفس از جانب خداوند است ، همۀ فعالیـت هـای آن نیـز از جانب حق تعالی است ، ارادۀ نفس همانند وجودش ، از ذات خـود نفـس پدیـد نمـیآیـد، بلکه از ارادۀ خداوند متعال ایجاد میشود و خداوند در نفس ، اراده و علم را ایجاد میکند که بواسطۀ آن انسان اشیا را درک کرده و در آن ها تصرف میکند [٧، ص ٢٧٨؛ ١٧، ج ٦، ص ٣٧٨].
سپس صدرا در راستای اثبات توفیق میـان عقـل و نقـل این چنین از آیات مدد میجوید: «افرأیتم مـاتمنون ءانـتم تخلقونـه ام نحـن الخـالقون » (واقعه ، ٥٨-٥٩) و «افرأیتم ما تحرثون ءانتم تزرعونه ام نحـن الزارعـون » [١٣، صـص ٦٣- ٦٤] و آیۀ «افرأیتم النار التی تورون ءانتم انشأتم شجرتها ام نحن المنشـئون » [٨، ص ٥١؛ ١٣، صص ٧١-٧٢؛ ١٧، ج ٣، ص ١٦] وآیۀ «هوالذی یصورکم فی الارحام کیـف یشـاء»(آل عمران ، ٦) [٨، ص ٥٢] اشاره به این است که افعال منسوب به قوای تأثیرگذارنده ، ماننـد قوۀ مصوره در تشکیل و صورت دادن اعضای انسان و مانند انسـان در کارهـایی کـه از او سر میزند تمام در حقیقت از خداوند متعال صادر شـده انـد و وقوعشـان بـه تـأثیر حـق تعالی با کمال وحدانیت و یکتایی او بوده است و قوای تأثیرگذارنده و انسان و سایر امـور صرفا علت معده و زمینه سازند."