خلاصة:
پس از واقعه عظیم پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام دینی سوالات و مسائل مهم زیادی در حکومت مطرح گردید که فقه سیاسی لزوما باید به آنها میپرداخت و برای حل مشکلات، سوالها و گرهها جواب ارائه مینمود. مهمترین تاثیر این تحولات تاثیر در نحوه نگاه فقها به مسائل نو پدید بود و مسائل اتفاق افتاده موجب شد افقهای جدیدی پیش روی فقها گشوده شود. تخصصی شدن فقه سیاسی و به وجود آمدن شاخههای جدیدی مثل فقه امنیت، فقه مصلحت، فقه اطلاعات و ... از جمله نتایج این تحول است. همچنین اصل نگاه به مسائل حکومت و اجتماعی دیدن مسائل فقه و معطوف به حل مسائل جامعه دیدن آن نیز تحول دیگری در این خصوص محسوب میگردد. پویایی و تحول در فقه، تغییرنگاه به رابطه مردم و حکومت، تلاش در جهت سازگار کردن میان احکام فقهی و واقعیتهای اجتماعی سیاسی و فراهم شدن زمینههای تتبع فقهی، افقهای جدیدی فرا روی فقها در نوع نگاه به مسائل فقه سیاسی گشود.
ملخص الجهاز:
"امام خمینی با تأکید بر ضرورت فقه اجتماعی و سیاسی و ضرورت حکومت اسلامی با طرح سؤال میگوید: از غیبت صغری تاکنون، که بیش از هزار سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود و هر که هر کاری خواست بکند؟ قوانینی که پیغمبر اسلام)ص( در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن بیست و سه سال زحمت طاقتفرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است...
تبلور فقه اجتماعی و برآمدن حکومت به معنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبی اکرم)ص( واگذار شده و خود اهم احکام الهی بوده است و بر جمیع احکام شرعی الهی تقدم دارد و همچنین تبدیل شدن حکومت به فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت و طلوع حکومت در سپهر جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و از همه اساسیتر، قرار گرفتن فقه در مقام تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور بیتردید از خاستگاه چنین نگاه ساختار شکنی بود که امام به مبانی انسان شناختی اسلام در پرتو فقه شیعه داشتند.
273) طباطبایی، ریاض المسائل، ج13، ص539؛ نجفی، جواهر الکلام، ج41، ص442؛ حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ج4، ص72؛ شهید ثانی، شرح لمعه ، ج9، ص195؛ مسالک الافهام ، ج14، ص454؛ خوانساری ،جامع المدارک، ج7، ص114؛ وحید خراسانی ،منهاج الصالحین، ج3، ص13؛ روحانی، منهاج الفقاهه، ج1، ص383 ؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ص44؛ ابن علامه، ایضاح الفوائد، ج4، ص509 ؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص477؛ سبزواری، مهذب الأحکام، ج2، ص32؛ مقدس اردبیلیمجمع الفائدة و البرهان، ج 13 ،ص 174؛ حلی، الجامع للشرایع، ص569."