خلاصة:
گرینتسر یکی از نظریه پردازانی است که طرح کلی قصه های حماسی هند وتمدن های آسیایی را مورد تحلیل قرار داده است .در پژوهش حاضر سعی شده تا با تحلیل سه داستان سیاوش در ایران و رامایانا و سدنوا در هند، ساختار کلی آنها را برپایه ی نظریه ی گرینتسر مورد بررسی قرارداده و ارتباط آنها را با اسطوره ی مرگ و رستاخیز تحلیل کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا این گونه قصه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و آیا قهرمان این حماسه ها هم مانند ایزد باروری اسطوره های نباتی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟پس از انجام تحقیق این نتیجه حاصل شده است که هر سه داستان طبق الگوی گرینتسر قابل تحلیل میباشند و طرح تقریبا یکسانی دارند اگر چه در قصه های هندی با تفاوت هایی نیز مواجه هستیم . روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های حماسی ایران و هند با تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است .
ملخص الجهاز:
در پژوهش حاضر سعي شده تا با تحليل سه داستان سياوش در ايران و رامايانا و سدنوا در هند، ساختار کلي آنها را برپايه ي نظريه ي گرينتسر مورد بررسي قرارداده و ارتباط آنها را با اسطوره ي مرگ و رستاخيز تحليل کنيم و به اين سوال پاسخ دهيم که آيا اين گونه قصه ها داراي ساختار اسطوره هاي تقويمي هستند و آيا قهرمان اين حماسه ها هم مانند ايزد باروري اسطوره هاي نباتي به صورت دوره اي مي ميرد و زنده مي شود؟پس از انجام تحقيق اين نتيجه حاصل شده است که هر سه داستان طبق الگوي گرينتسر قابل تحليل ميباشند و طرح تقريبا يکساني دارند اگر چه در قصه هاي هندي با تفاوت هايي نيز مواجه هستيم .
از اين رو در تحقيق حاضر به دنبال پاسخي براي اين سوال هستيم که آيا قصه هاي حماسي ايراني نيز مانند قصه هاي هند بر اساس نظريه گرينتسر قابل تحليل هستند؟ پيشينه ي تحقيق تاکنون تحقيقات زيادي پيرامون اسطوره سياوش و همانندهاي هندي آن صورت گرفته است ، ازجمله :"تحليل داستان سياوش بر بنياد ژرف ساخت اسطوره ي الهه ي باروري و ايزد گياهي(خجسته و حسني جليليان ، ١٣٩٠).
از جمله داستان ها يي که با اسطوره ي مرگ ورستاخيز قابل تطبيق ميباشند مي توان به “داستان سياوش در ايران و داستان هاي رام و سدنوا در هند” اشاره نمود که تحليل ساختاري آنها برپايه ي نظريه گرينتسر مورد نظر اين مقاله است .