خلاصة:
هدف مقاله حاضر بررسی رابطه مردمسالاری و امنیت ملی در کشورهای کمترتوسعهیافته است. جلوگیری از آزادیهای سیاسی و مدنی شهروندان در بسیاری از کشورهای کمترتوسعهیافته، با توجیه امنیت ملی و همچنین تأثیر ناگوار مردمسالاری نوپا بر امنیت ملی در برخی کشورهای خاورمیانه، انگیزه اصلی این بررسی است. دراین مقاله با روشی کارکردی- سیستمی، نشان داده میشود که مردمسالاری و نهادهای مدنی برآمده ازآن، میتوانند با تصحیح و تسهیل جریان دادهها، تطبیق بروندادها با دروندادهای سیستم سیاسی، کارکرد مناسب فرایندها و بازخورد های سیستم و هماهنگی سیستم سیاسی با اجزا و محیط کارکردی، به افزایش ضریب امنیت ملی کمککنند. این امراز طریق کارکردهایی چون ایجاد انسجام اجتماعی، افزایش ظرفیت سیاسی، افزایش مشروعیت، کمک به تکمیل فرایند ملتسازی، تطبیق گفتمان نخبگان با گفتمان جامعه و غیره، صورت میپذیرد.
This article tries to review the relation between democracy and national security in less-developed nations. Since there are some limits on civil and political freedoms in less-developed countries in the name of national security، and democracy has had some unpleasant impacts on national security in these kinds of nations، author tries to analyze this issue. This article shows that democracy and civil institutions of democratic system can correct and facilitate the flow of data، match outputs and inputs in political system، and coordinate components of political system with its functional environment، and help to increase national security factors. This occurs through functions like making social cohesion، increasing political capacity، increasing the legitimacy of system، positive effects on nation building process، and adapting elites discourse with social discourse.
ملخص الجهاز:
در عصر حاضر که مردم سـالاری به عنوان یگانه نظام سیاسی مشروع بردی جهانی یافته و ضـرورت هـای آن آشـکار شـده ، گذر از دیالکتیک ژانوسی مردم سالاری و امنیت و دستیابی به سنتزی از آنها که حاوی هـر دو عنصر ثبات و آزادی باشد، برای جوامعیکه خواستار گـذار از رژیـم هـای پیشـین بـه نظـام هـای مـردم سـالار هسـتند، ضـروری اسـت .
کشورهای پیشرفته از انسجام سیاسی و اجتمـاعی مناسـب برخوردارنـد و از ایـن رو، بـه لحا تاریخی ، مسئله امنیت ملـی را از دیـدگاه حفاظـت از اجـزای دولـت در برابـر تهدیـد و مداخله خارجی مـی نگرنـد، امـا ضـعف انسـجام اجتمـاعی و سیاسـی در اغلـب دولـت هـای کمترتوسعه یافته ، سبب شده تهدیدات مبتلابه آنها بیشتر منشأ داخلی داشـته باشـند و تهدیـدات داخلی موضوع محوری امنیـت را تشـکیل دهنـد.
منبع : (٤١ :٢٠١٢ ,Johnson) یکی دیگر از آثار مثبت مردم سالاری و نهادهای مدنی و سیاسی برآمده از آن برای امنیت ملی کاهش هزینه های امنیتـی و جلـوگیری از اتـلاف منـابع از ایـن طریـق اسـت .
اگر به عناصر اصلی جنبه نرم افزاری امنیت ملی، یعنی مشروعیت سیاسی، ظرفیت سیاسی و انسجام اجتماعی بازگردیم ، میتوانیم ریشه های ناکـامی نظـام هـای مـردم سـالار در کشـورهای کمترتوسعه یافته را در این عناصر جستجو کنیم .
نظام سیاسـی ایـن کشور در سال های اخیر گام هایی به سمت مردم سالاری برداشته ، ولی این روند بـه سـبب وجـود شکاف های اجتماعی و ظرفیت سیاسی نه چندان مناسب میتواند شکننده باشد.