خلاصة:
در تاریخنگاری شوروی، دورۀ نظام اشتراکی ابتدایی نخستین صورتبندی خاص اجتماعی و اقتصادی سوسیالیستی است. اشکال اولیۀ سازمانهای اجتماعی انسانی در مکتب مارکسیسم به «کمونیسم اولیه» مشهورند. مقالۀ حاضر بحثی پیرامون روشهای جدیدی است که مورخان و ایرانشناسان شوروی در تحلیل نظام اشتراکی جامعۀ ایرانی به کار گرفته بودهاند. در تحقیقات ایرانی و هم در پژوهشهای غربی، خلأ بزرگی، تحلیل جامع رویکردهای مورخان شوروی در زمینۀ چگونگی نگرش به قدیمیترین اعصار تاریخی ایران وجود دارد. از همین رو، مقالۀ حاضر پژوهشی پیرامون رویکردهای مارکسیستی در مورد جوامع گذشته انسانی است و با تفسیر، تبیین، مطالعۀ دادهها و ارائۀ تحلیلی مصادیق معتبر، به دنبال حلقهای برای ارتباط مطالعات تاریخی با مطالعات انسانشناختی است. اهمیت مباحثی که در اینجا مطرح خواهد شد آن قدری هست که ما را به درک درستی از نگرشهای منحصر به فرد سوسیالیستی در میان قشر عظیمی از دانشجویان رشتههای مرتبط با تاریخ جوامع گذشتۀ انسانی رهنمون شود.
ملخص الجهاز:
علییف ، به هنگام پرداختن به تاریخ سرزمین ماد در دوره نظام اشتراکی ابتدایی، چنین مینویسد: در روزگار حاضر بعید به نظر میرسد کسی تردید داشته باشد که آسیای مقدم و مناطق مجاور آن جزئی از ربع مسکون بوده و فرایند تکامل انسانی میمون نماها در آن روی داده است ...
اما باز هم سؤال دیگری که ممکن است مطرح شود آن است که در کنار انگیزه های ماتریالیستی مورخان شوروی، چه عامل مهمی موجب روی آوردن آنان به نظریاتی همچون نظریه تکامل داروین میشد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که دانشمندان شوروی نظریات خود در زمینۀ برابری نژادها را نیز با نظریات داروین وفق داده و بر همین اساس به مبارزه با نظریات نژادپرستی متداول در جوامع کاپیتالیستی میپرداختند.
در نظر مورخان مارکسیست ، چارچوب مشخصی برای تاریخ اغلب سرزمین ها در دوران مختلف تاریخی، و از جمله دوره نظام اشتراکی ابتدایی، وجود داشته است و بر اساس همین چارچوب ، تاریخ بیشتر سرزمین های باستانی نگاشته میشود.
٣. مسئلۀ دولت و شاه در دوره نظام اشتراکی ابتدایی در تاریخ نگاری مارکسیستی، عقیده رایج آن بود که در نظام اشتراکی ابتدایی، هیچ نهادی شبیه به حکومت وجود نداشته ، و نوعی دموکراسی کلان بر قبیله و کلان فرمانروا بوده است ؛ یعنی همۀ افراد در اداره امور جامعه (کلان یا قبیله ) سهم برابر داشته اند.
٥. پدرشاهی مورخان مارکسیست بر این عقیده بودند که برای فهم تکامل تاریخی و اقتصادی انسان ، نباید به مطالعۀ پیشرفت نیروهای تولیدی بسنده کنیم ، بلکه باید پیوندهای اجتماعی را هم بررسی کنیم که در بطن آنها انسان به تولید ارزش های مادی و مبادله میپردازد قرار داد.