خلاصة:
اخلاق ایران باستان همواره یکی از جذابترین مباحث مطالعات ایرانشناسان را تشکیل داده است. به دلیل اهمیت دین در دورۀ ساسانیان، اخلاق ایرانی نیز برجستگی بسیاری پیدا کرد و آثار اخلاقی بسیاری تدوین شد. از مطالب اخلاقی رایج در این دوره میتوان به سنت اندرز و اندرزگویی اشاره داشت. اندرزنامهها از سنخ اخلاق عملی در حوزۀ ایران باستان هستند که با ویژگیهای خاصی، سعی دارند تا مخاطبان خود را اخلاقی بار بیاورند. از جمله کارهایی که تاکنون در این راستا کمتر به آن توجه شده است؛ تحلیل اندرزنامه در چهارچوب فلسفی و نگریستن به آنها از قاب فلسفۀ اخلاق است. این مقاله تلاش دارد تا رهیافتی به چگونگی اخلاق هنجاری ایران باستان باشد و نشان خواهد داد که هرچند این اخلاق با الگوی یونانی اخلاق فضیلت قرابت دارد، تمایزهایی نیز میان آن دو وجود دارد.
ملخص الجهاز:
اما آیا ایـن سنت اخلاقی طرحی برای چیستی و چگونگی خیر و شر و رهیافت هـایی بـرای سـعادت پیروان خود ارائه میدهد؟ چنین پرسشی است که پژوهشگران را وادار میسازد تا نه بـه ساختن یا بافتن ، بلکه به اکتشاف سنتی اخلاقی مبادرت ورزند که به نظر میرسد نقطـۀ عزیمت بسیاری از تلاش های آینده خواهد بود.
از همین رو، باید گفـت کـه فیلسـوف اخـلاق هنجاری در تلاش است تا منظومه ای از گزاره های اخلاق هنجاری را ارائه دهد، یا دسـت کم نشان دهد که گزاره های اخلاقی هنجاری بنیادین چگونـه بـه طـرز عقلانـی تأییـد و تقویت میشوند (ادواردز، ١٣٧٨: ٢٠).
با این حال ، به نظر مـیرسـد در برخـی متـون زرتشـتی همچـون مینوی خرد (تفضـلی، ١٣٨٠: ٣٣ و ٤٢) و دینکرد ششم (Da١ ,C٦٠ :١٩٧٩ ,Shaked) بنـدهایی وجود دارد که همچون رواقیان (کاپلستون ، ١٣٧٥: ٤٥٣-٤٦٠)، تقدیر را اصلی مسلم و اساسـی دانسته است و اتفاقا همین امر باعث شده که برخی محققان ایـن کتـاب هـا را جبـری و متأثر از فضای زروانی بدانند.
اما در اخلاق زرتشتی اتفاقا این انسان اسـت کـه دارای اصـالت بـوده و اوست که باید به ایزدان یاری رساند، تا آنجا که در برخی موارد دین با گزاره های اخلاقی یکی دانسته شده است (٣٦ :Ibid).
(٢٤٥ :١٩٩٩ ,Carr and Steutel) از آن جا که موضوع اخلاق فضـیلت انسان است و نه عمل او؛ این گرایش میکوشد تا تبیینی مناسب را از انگیزه های اخلاقی به دست دهد.