خلاصة:
در این مقاله با رویکرد متفاوتی با کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه آموزش و پرورش پرداخته خواهد شد. مبانی این رویکرد جدید در قالب پنج پیش فرض در بخش نخست مقاله تشریح شده است. این پیش فرض ها به طور کلی توجه به فناوری جدید را از منظر ابزاری به منظر غیر ابزاری یا تمدنی تغییر می دهند. در بخش دوم مقاله، دلالت های این نوع نگاه به نسبت میان فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش و پرورش شرح داده شده است. بحث درباره ی این دلالت ها مستلزم عطف توجه به فرصت ها و تهدیدهایی است که ابعاد متفاوت حیات بشری تحت تاثیر آن ها قرار گرفته یا خواهد گرفت. رسالت یا ماموریت نظام های رسمی آموزش و پرورش نیز آماده ساختن انسان هایی است که توان رویارویی موثر و سازنده با شرایط پیش رو را داشته باشند. در غیر این صورت نظام آموزش و پرورش از دستیابی به قابلیت پاسخ گویی، در کلان ترین سطح بحث، باز خواهد ماند. در بخش سوم و در مقام جمع بندی، نگارنده به ارائه مدلی می پردازد که نسبت میان فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش و پرورش را در سه سطح (لایه) مد نظر قرار می دهد. این مدل که به مخروطی بدون سر شبیه است، می تواند راهنمای سیاست گذاری در این زمینه و در ابعاد زیر باشد:
لایه ی اول: متکی به نگاه ذهن افزاری
لایه ی دوم: متکی به نگاه فرآیند افزاری
لایه ی سوم: متکی به نگاه ابزاری سخت افزاری و نرم افزاری.
ملخص الجهاز:
بهرهگیری از فناوری اطلاعات ارتباطات برای بهبود بخشیدن به کیفیت آموزش(جلالی،1383) شایان توجه اینکه محورهای یاد شده ذهنیت حاکم بر تحولاتی را که ذهنیتی ابزاری است و تصوری را که از"انقلاب آموزشی"در سایهی این تحولات باید در آموزش و پرورش به وقوع پیوندد نشان میدهد.
نویسنده براینباور است که تلقی رایج از مفهوم و مدلول انقلاب آموزشی در سایهی فناوری اطلاعات و ارتباطات یا چشمانداز نوینی که در این زمینه برای آموزش و پرورش ترسیم شده به ایجاد تغییر و تحول در شیوههای آموزش و پرورش یا چگونگی دستیابی به هدفهای آن معطوف است.
نگاهی که فناوری را دارای بار ارزشی و نگرشی میداند،ایجاب میکند که واکنش نظام آموزش و پرورش پیش از آنکه سختافزاری یا نرمافزاری باشد،"ذهنافزاری"باشد؛ یعنی در بحث نسبت فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش و پرورش باید به این پرسش پاسخ داد که"مدرسه باید چه ذهنی،یا چه ویژگیها و تواناییهایی را برای نسل جدید بیافریند تا آنان با این پدیده یا شرایط تمدنی رویارویی مؤثر و سازنده داشته باشند!" ذهن پدیدهای ذاتا فرهنگی است و در شرایط و موقعیتهای فرهنگی تواناییهای بالقوهی آن بالفعل میشود(آیزنر1،1998).
افزایش خطر انزوای اجتماعی و دمیده شدن در تنور فردیت(پستمن1، 1995،نیسن باوم2و واکر3،1998) اگر فناوری اطلاعات و ارتباطات پدیدهای است که میتواند به این تهدید بینجامد،باید برای نظامهای آموزش و پرورش دربارهی آن چارهاندیشی کرد.
سطح یا لایهی دوم در این سطح نیز نسبت میان آموزش و پرورش با فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح کلان مورد توجه است که نکات اساسی آن به شرح زیرند: گرچه اصطلاح کلیدی کماکان"فاوا و تعلیم و تربیت"است و متغییر اصلی تعلیم و تربیت،لیکن سیاستها معطوف به اهداف و غایات نیست.