خلاصة:
چکیده در سدهی گذشته، فیلسوفان در مفهوم علیت بازنگری ژرفی کردهاند. نخست بدان سبب که مفاهیم سنتی پاسخگوی درک نوین از علیت نبوده است و دیگر اینکه مفاهیم تازهای در علم نوین تعریف شدهاند که میتوانند آغاز و بنیاد خوبی برای ساختن نظریههایی پیشروتر باشند. در این پژوهش، در پی معرفی این گونه از نظریهها هستیم که نظریهی فرایندی علیت و نظریهی کمیت پایستار دو نمونهی برجسته و کامیاب از آنهاست. آغاز بحث ما، بی تردید، نظریهی انتظام هیوم به عنوان آغاز گر این بحثها خواهد بود و سپس روند شکلگیری نظریههای نوین را که با نقد نظریهی مذکور و افزودن یافتههای فلسفی و فیزیکی تازه به آن شکل گرفتهاند، پی خواهیم گرفت. از این رو گام بعدی ما معرفی نظریهی احتمالی و پس از آن نظریههای انتقالی، فرایندی و کمیت پایستار خواهد بود.
Abstract: In the last century, philosophers have profoundly revisited the concept of causation. Primarily because the traditional conceptualizations were not compatible with our new understanding of causation, and also because some of the recent conceptualizations in modern science can establish a proper foundation to start constructing more progressive theories. Our goal, in this research, is to introduce such theories, amongst which the Process theory of causation and the Conserved quantity theory are two dominant and successful examples. We undoubtedly start our discussion with Hume’s Regularity theory of causation, and then we will follow the formation process of the modern theories which have been shaped by criticizing this theory and adding to it the new findings in philosophy and physics. Therefore, our next step will be introducing the Probabilistic theory of causation and after that the transition theory, the process theory and the conserved quantity theory of causation.
ملخص الجهاز:
""/> از دید هیوم دو نسبت بالا بیانکنندهی همه ویژگیهای علیت نیست، زیرا چه بسیار چیزهایی که پیوسته و پیآیند<FootNote No="160" Text=" Success"/> هستند، ولی رابطهی علی ندارند؛ همچون رعد که از پی برق آشکار میشود ولی این دو علت و معلول نیستند.
"/> برای نشان دادن رابطهی احتمالی در پیوندهای علی، نخست به تعریف علت در نخست-نگاه<FootNote No="184" Text=" Prima Facie Causeمنظور این است که با دیدن دو پدیده که شرایط تعریف شده توسط هیوم برای علیت را برآورده میکنند پی میبریم که آن دو پدیده علت و معلولاند (شرایط علت و معلول بودن در نظریهی انتظام).
<FootNote No="227" Text=" Ibid"/> از نظر نگارنده نقد داو بر این رویکرد نظریهی انتقالی وارد نیست زیرا باید میان ناقرینگی علی و ناقرینگی زمانی علیت تمییز گذاشت.
این فرایند علی بر پایهی دوشاخهی برهمکنشی تعریف میشود که بنا بر آن، هرگاه تصادفی<FootNote No="244" Text=" Intersection"/> میان دو فرایند روی دهدکه به فراوری یک تغییر در هر دوی آنها بیانجامد و نتوان همبستگی میان آنها را با یک علت مشترک جدا کرد با یک دوشاخهی برهمکنشی روبهرو خواهیم بود که نابرابری زیر را در پی خواهد داشت: P(AB/C) &gt; P(A/C) P(B/C) بنابراین دوشاخهی برهمکنشی، باعث فراوری تغییر در ترتیب و ساختار فرایند علی میشود.
به بیان دیگر نظریهی فرایندی شرط لازم<FootNote No="256" Text=" Necessary Condition"/> را برآورده میکند زیرا بودن علت برای معلول ضروری است.
"/> در توضیح این نکته باید گفت - همانطور که پیشتر گفته شد- که از نظر داو اینکه فرایند علی، جهانخط چیزی است که دارای کمیت پایستار باشد، امری ممکن است،<FootNote No="291" Text=" Dowe, Physical Causation, p."