خلاصة:
در چندمعنایی نظاممند، تبیین های شناختی، زمینه ساز چندگانگی معانی واژههاست و به همین با شواهد بینازبانی و تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد. واژگان اعضای بدن و نیز افعال حسی از مهم ترین حوزههای واژگان در معنیشناسی شناختی در چندمعنایی نظاممند است . در این مقاله پس از معرفی چندمعنایی نظاممند در نگـرش شـناختی در تقابـل بـا چنـدمعنایی در نگـرش ساخت گرا، ملاحظات نظری و پیشینه مطالعات را در قالب نمونه هایی از زبان فارسی با شواهدی از اندامواژهها و فعل های حسی ارائه میدهیم ، آنگاه به طور خاص چندمعنایی فعل «شنیدن» را در زبان فارسی براساس الگوی آنتونانو و سوییتزر بررسی میکنیم . این مقاله نشان میدهد کـه الگوی تیلر برای ترسیم چندمعنایی فعل های حسی در زبان فارسی کارایی دارد. مهم ترین شواهد این رویکرد، از کاربرد اندامواژهها و فعل های حسی در متون ادبی به دست میآید که شیوههای کاربرد آنها میتواند عاملی سبک شناختی در آثار ادبی محسوب شود.
ملخص الجهاز:
چندمعنایی نظاممند با رویکردی شناختی تحلیل چندمعنایی فعل حسی «شنیدن» در زبان فارسی دکتر آزیتا افراشی ٭ دانشیار زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سید سجاد صامت جوکندان کارشناس ارشد زبانشناسی همگانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چکیده در چندمعنایی نظاممند، تبیین های شناختی، زمینه ساز چندگانگی معانی واژههاست و به همین با شواهد بینازبانی و تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد.
در این مقاله پس از معرفی چندمعنایی نظاممند در نگـرش شـناختی در تقابـل بـا چنـدمعنایی در نگـرش ساخت گرا، ملاحظات نظری و پیشینۀ مطالعات را در قالب نمونه هایی از زبان فارسی با شواهدی از اندامواژهها و فعل های حسی ارائه میدهیم ، آنگاه به طور خاص چندمعنایی فعل «شنیدن» را در زبان فارسی براساس الگوی آنتونانو و سوییتزر بررسی میکنیم .
تحلیل چندمعنایی در قالب الگویی نظاممنـد بـا استناد به نمونه هایی از آنچه در این مقاله ، فعل های حسی ٤ نامیده میشود، در رویکـرد شناختی نتایج جالبی را به دست میدهد و در زمرة پژوهش های جدید در معنیشناسی شناختی به شمار میآید.
پس از آن رسالۀ دکتری سوییتزر٣ با عنـوان «سـاخت معنـایی و تغییـر معنـایی: مطالعۀ وجه ، ادراک، کنش های گفتاری و روابـط منطقـی » (١٩٨٤)، چـارچوب نظـری مطالعه دربارة چندمعنایی، بسط معنایی و تغییرات معنی را مشخص تر کرد؛ و پس از آن سوییتزر (١٩٩٠: ٢٣) در کتاب ریشه شناسی تـا کاربردشناسـی: جنبـه هـای اسـتعاری و فرهنگی ساخت معنایی، با الهام از بروگمن (١٩٨٨) و لیکاف (١٩٨٧) با این فرض بنیادی به مطالعۀ چندمعنایی پرداخت که معنی واژه، موجودیتی ساختمند و یکپارچه اسـت و برای درک ساخت مفهومی واژه باید معانی مرتبط به هم در شـبکۀ چنـدمعنایی واژه را مورد بررسی قرار داد.