خلاصة:
تحقیق حاضر، مطالعه ای اسنادی است که به ارزیابی انتقادی دو نظریه «انتخاب عقلانی» و «بازار دینی» در جامعه شناسی دین و نسبت اسلام با این نظریات می پردازد. نظریه انتخاب عقلانی، متاثر از طیف وسیعی از مباحث فلسفی، اقتصادی، مطالعات رفتاری و جامعه شناختی است که رفتار کنشگران اجتماعی را مبتنی بر رویکرد عقلانی هزینه ـ فایده تبیین می کنند. از سوی دیگر، نظریه بازار دینی با تکیه بر اصل آزادی انتخاب، شرایط مطلوب برای توسعه و تداوم دین را شکل گیری بازار دینی می داند. محور مشترک هر دو نظریه عقلانیت است که براساس آن، انتخاب دین در بازار آزاد و متکثر دینی و در فرایندی از تحلیل هزینه ـ فایده انجام می گیرد؛ درنتیجه هرچه موسسات دینی توسعه یافته تر باشند، شادابی دینی نیز بیشتر است. با وجود بسط گسترده این دو نظریه در جامعه شناسی دین، انتقاداتی چون ضعف در تبیین سطوح ساختاری و کلان، مسئله تعمیم سازی نظری و تجربی، کم توجهی به عواطف و ارزش ها و عقاید انسانی، برون نگری دینی، این همان گویی در فرض ها و مهم تر از همه، تبیین نظری و تجربی در بستر سکولاریسم بر آنها مترتب است. از چشم انداز اسلامی نیز مهم ترین انتقاد، شکل گیری این دو نظریه در بستر سکولار است
The paper is a documentary research evaluating the two theories of “rational choice” and “religious marketing” in sociology of religion and Islam’s relation with these theories. The rational choice theory is affected by a wide range of philosophical، economical، behavioristic and sociological topics by which the social activists’ behavior is explained based upon the cost-benefit rational approach. On the other hand، relying on the principle of the freedom of choice، for religious marketing theory، the desirable conditions for development and continuation of religion is formation of religious marketing. Rationality is the common base of both theories based on which religion is chosen in free marketing and in religious pluralism and this is carried out within a process of cost-benefit analysis. Therefore، the more developed are the religious institutes، the more is religious vitality. Despite of wide expansions of these two theories in sociology of religion، they are addressed by some criticisms such as having weakness in explaining structural and macro levels، the problem of theoretical and experimental generalization، little attention to emotion، values and human beliefs، religious outwardly viewing، tautology in given cases، and the most important one is theoretical and experimental explication in the context of secularism. Also، from Islam’s perspective، the most important criticism is formation of these two theories in the context of secularism.
ملخص الجهاز:
"حال سؤال این است که با توجه به تضاد متن مقدس اسلام با مفاهیم سکولار از یکسو و دیدگاه قرآن کریم درباره انتخاب دین، حق آزادی و وجود سایر ادیان از سوی دیگر، چه تبیینی از نسبت اسلام و نظریههای انتخاب عقلانی و بازار دینی میتوان ارائه داد.
در این چارچوب هستیشناختی، بهندرت میتوان برداشتهای سکولار از مفاهیم مذکور را داشت و البته این امر به چارچوب پارادایمی اسلام مربوط میشود که متمایز از سایر چارچوبها و بهطور خاص رویکردهای اثباتی به مقوله دین است؛ چراکه اگر بنا باشد مفاهیم عقلانیت، آزادی و انتخاب در بستر مفاهیم سکولار ارزیابی یا پذیرش شود، این همان مسیری است که شیخ ابوبکر گومی و بسیاری دیگر از اندیشمندان مسلمان سکولار در یک سده اخیر پیمودهاند؛ اما اسلام بهعنوان دینی که به علت وحیانی بودن قرآن، مفاهیم آن تضاد آشکار و جدی با مفاهیم سکولار دارد، نهتنها وجه اشتراکی مفهومی یا نظری با نظریه موجود انتخاب و بازار ندارد، با آن در تضاد است.
دومین مسئله مبنایی این است که وقتی موضوع «عقلانیت» مطرح میشود، سؤال هستیشناختی این است که کدام عقلانیت و در کدام بستر؟ نظریه انتخاب عقلانی و بازار دینی به عقلانیت در مفهوم اثباتی و شکل ابزاری آن که مبتنی بر بستر سکولار است، توجه دارد؛ این در حالی است که در چارچوب همدلانه هر دین و آئینی، عقلانیت مفهوم خاص خود را دارد."