خلاصة:
ترجمه از جمله راههای انعکاس تحولات فکری-فرهنگی اروپا در گروههای فعال اجتماعی ایران دورة قاجار محسوب میشود و میتوان برای ترجمهها، به مثابه متون نوشتاری جدید، نقش اجتماعی در روند انتقال فرهنگی قائل شد. جریان نوگرایی متأثر از ترجمۀ آثار و متون اروپایی در ایران در مقایسه با کشورهایی همچون عثمانی و مصر بهسادگی شکل نگرفت و با دو مسئلۀ عمده مواجه بود: اول، بدفهمی محتوا در نتیجة تلفیق محتوای متون تخصصی جدید با دانش و روشهای ترجمه در ایران و دوم، ایفای نقش کانونهای فرهنگی واسطه در روند آشنایی ایران با میراث علمی، فکری و فرهنگی دنیای جدید در نتیجة فاصله جغرافیایی ایران از اروپا. بهگونهای که برخی از محققان نقش کشورهای واسطه در تأخیر ارتباط مستقیم ایران با وضع جدید به«بیراهه عثمانی» توصیف کردهاند، زیرا ترجمه از طریق زبانهای واسطه، وضعی را رقم زد که ترجمۀ از متون اصلی کمتر مورد توجه مخاطب ایرانی قرار گرفت. در این مقاله، با روش تحلیل گفتمان، نحوۀ انعکاس متون جدید در جامعۀ ایران و روند تقابل و تلفیق صورتگرفته بین ذهنیت ایرانی با ذهنیت جدید، در فرایند ترجمهها بررسی میشود تا ضمن برجستهسازی اصلیترین دالهای انتقالدهندة مفاهیم و معانی جدید در محتوای متون ترجمهشده، صورتبندی جدیدی از فرایند اقتباس و تولید متن، مراحل، آثار و موانع تأثیر بیشتر آن پرداخته شود.
ملخص الجهاز:
در این مقاله ، با روش تحلیل گفتمان ، نحوة انعکاس متون جدید در جامعة ایران و رونـد تقابـل و تلفیـق صـورت گرفتـه بـین ذهنیت ایرانی با ذهنیت جدید، در فرایند ترجمـه هـا بررسـی مـی شـود تـا ضـمن برجسته سازی اصلی ترین دال های انتقال دهندة مفاهیم و معانی جدیـد در محتـوای متون ترجمه شده ، صورت بندی جدیدی از فرایند اقتباس و تولید متن ، مراحل ، آثار و موانع تأثیر بیشتر آن پرداخته شود.
مقدمه به منظور تبیین موضوع و مشخص کردن چارچوب بحث ، بایـد بگـوییم کـه در دورة قاجار همچنان که انتقال مدرنیزاسیون (بعد صنعتی و فیزیکـی تحـولات عصـر جدیـد اروپا) به ایران از طریق انتقال مصنوعات و استفاده و معرفی آنهـا بـه جامعـة مقصـد صورت می گرفت ، تلاش ها برای آشناسازی گروه باسواد و نخبگان جامعه با تحـولات بنیادین و عوامل زیربنای تغییر یعنی مدرنیته (وجه فرهنگی و فکری تحولات جدید) باعث شد تا نخست برخی حاکمان ایرانی و سـپس گـروه هـای اندیشـمند خـارج از کشور و مراکـز و نهادهـای آمـوزش مـدرن و ترجمـه (دارالفنـون ، مدرسـة سیاسـی ، دارالترجمة ناصری و وزارت خارجـه ) در صـدد انتقـال محتـوای فکـری و فرهنگـی تحولات جدید از طریق ترجمة آثار برآیند.
٢. ترجمه و مراحل آشنایی ایران با اروپای قرن نوزدهم مرحلة نخسـت رونـد ترجمـه (١٢٦٤-١٢١٨ق ) و آشـنایی بـا غـرب از طریـق اقـدامات عباس میرزا از جمله اعزام دانشـجو، تأسـیس کارخانـة تـوپ و اسـلحه سـازی در تهـران (گوبینو، ١٣٣٩: ١٢٥-١٢٩)، دعوت از معلمان روسی و انگلیسی برای تدریس در دارالفنون و راه اندازی چاپخانة سنگی کتاب در ایران ، همچنین از طریق مبلغان مذهبی ، بهـره بـرداری سیاسی ، شناسایی و ارزیابی نیازهای جامعه و علـوم و فنـون و مهـارت هـا (اسـناد مدرسـة دارالفنون ، میکروفیلم شمارة ٤١١٧)، نشر روزنامه و گسـترش حمـل ونقـل و ارتباطـات بـا عثمانی بود.