خلاصة:
در این مقاله از مدل ارائه شده توسط هارت 1 برای تبیین مولفه های تأثیرگذار بر تردیدگرایی حسابرسان مستقل استفادهو همچنین بر شفاف سازی مفهوم تردیدگرایی نیز تمرکز شده است و ارتباط میان مشخصه های فردی حسابرسان مستقل وتردید حرفه ای آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. بر اساس مبانی نظری پژوهش، انتظار بر این بوده است که تردیدحرفه ای حسابرس مستقل متأثر از شش عامل مختلف از جمله خودرأیی آنها، اعتماد به نفس، وقفه در قضاوت، ذهنپرسشگر، جستجوی دانش و درک میان فردی حسابرسان باشد. هم چنین، این انتظار نیز وجود دارد که تجربه ی کارحرفه ای حسابرسان مستقل بر تردید حرفه ای آن ها تأثیر مستقیم دارد. جامعه ی آماری پژوهش برای آزمون فرضیات،حسابرسان مستقل عضو جامعه ی حسابداران رسمی ایران شاغل در حرفه ی حسابرسی می باشد. نتایج مبنی بر تأثیرجستجوی دانش، اعتماد به نفس و درک میان فردی آنها بر تردید حرفه ای حسابرسی، فرضیات تحقیق را حمایت می کنندو سایر عوامل نیز تبیین کننده تردید حرفه ای نمی باشند.
ملخص الجهاز:
بر اساس مبانی نظری پژوهش، انتظار بر این بوده است که تردید حرفهای حسابرس مستقل متأثر از شش عامل مختلف از جمله خودرأیی آنها، اعتماد به نفس، وقفه در قضاوت، ذهن پرسشگر، جستجوی دانش و درک میانفردی حسابرسان باشد.
در این تحقیق اولا سعی گردیده که از ادبیات نظری جدیدی که در سال 2009 توسط نلسون و در سال 2013 توسط هارت مطرح شده و در آن الگویی را برای قضاوت حرفهای حسابرسان مطرح نموده است استفاده شود؛ و ثانیا با مطالعهای اصولی روی عوامل فردی روانشناسی و اجتماعی فرهنگی، میزان تأثیرگذاری این عوامل نیز بر فرایند مزبور مورد بررسی قرار گیرد.
بنابراین در این تحقیق تردید حرفهای به عنوان متغیر آشکار درنظر گرفته شده که بر اساس شش متغیر پنهان شامل ذهن پرسشگر، وقفه در قضاوت، جستجوی دانش، درک میانفردی، اعتماد به نفس و خودرأیی قابل سنجش است.
هارت و همکاران (2012) به انجام آزمون تجربی در خصوص تردید حرفهای در میان افراد حرفهای در حسابرسی پرداخت و به این نتیجه رسید که اگرچه حسابرسان در مواجهه با ریسک میزان رسیدگیهای خود را افزایش میدهند (با بررسی کاربرگهای بیشتر)، ولی حسابرسانی که تردیدگرایی بیشتری دارند به طور معناداری خطاهای بیشتری را در کاربرگها یافتند.
این نتیجه که سابقهی حرفهای حسابرسان بر تردید </رجوع شود به تصویر صفحه> حرفهای آنها تأثیر مثبت دارد مطابق با نتایج تحقیق انجام شده توسط گرینیر<EndNote No="51" Text=" Grenier"/> (2011) و آگوگلیا<EndNote No="52" Text=" Agoglia"/> و همکاران (2009)، و بر خلاف نتایج به دست آمده توسط روبرتسون<EndNote No="53" Text=" Rebertson"/> (2010)، پین و رامسای<EndNote No="54" Text=" Payne and Ramsay"/> (2005) است.