خلاصة:
هجو یکی از گونه های مهم ادبی است، که بیش از غرض های شعری دیگر، بیانگر عواطف و احساسات شاعر و تصویر گر زندگی فردی و اجتماعی به زبانی ساده است؛ از این رو توجه بسیاری از منتقدان و پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. در عصر عباسی – عصر طلایی ادبیات عرب – هجو طنز گونه پا به عرصه ظهور نهاد که از یک سو به سبب برخورداری از روح طنز، آرامش بخش و نشاط انگیز بوده و از سوی دیگر از فحش و ناسزایی که سرشت انسان از آن گریزان است، به دور است.
مقاله حاضر گونه ای طنز آمیز از هجو علی بن دعبل الخزاعی، یکی از بزرگترین شاعران عصر عباسی را با تکیه بر مهم ترین جنبه ی کاریکاتوری آن که بزرگنمایی عیب های هجو شوندگان در قالب تصویر است- بررسی می کند و برای تبیین عملکرد کاریکاتوری شاعر، نمونه هایی از هجو او را در مضمون های شخصی، اجتماعی و سیاسی تحلیل نموده و کوشیده است در هر مضمون، برجسته ترین موضوعات را بررسی نماید تا از رهاورد آن، توانایی شاعر را در آفرینش تصویرهای کاریکاتوری در شعر به نمایش گذارد و عمل او را به کاریکاتوریست های امروزی نزدیک گرداند.
ملخص الجهاز:
و هذا البحث یعالج اللون الساخر من الهجاء فی شعر دعبل الخزاعی، بالترکیز علی أهم الجوانب المشترکة بینه و بین الکاریکاتور، و هو رسم الصورة الساخرة بتضخیم العیوب الممیزة للمهجو و المبالغة فیها، و یأتی بالنماذج الهجائیة لدراسة عمله الکاریکاتوری فی المضامین الشخصیة و الاجتماعیة و السیاسیة، کما یحاول أن یعالج فی هذه المضامین أبرز الموضوعات لیبین مقدرة الشاعر فی خلق الصور الکاریکاتوریة و یقرب عمله إلی صنع الکاریکاتوریین الیوم.
لهذا الغرض تتابع المقالة ردا لهذین السؤالین: 1-2- أسئلة البحث: هل هناک جوانب مشترکة بین هجاء دعبل بن علی بن رزین الخزاعی الذی یمتاز بالتصویر الساخر و بین الکاریکاتور؟ وهل هناک مشابهة بین عمله الساخر و صناعة الکاریکاتوریین الیوم؟ فبما أن دعبل من أبرز هؤلاء الشعراء الذین کانوا یعنون بهذا اللون من الهجاء عنایة بالغة، قد انعکس فی هجائه ما یهم المجتمع العباسی فی تصویر هزلی یتضمن نقدا للسلبیات الحیاتیة بأشکالها المختلفة و بأسلوب بسیط، بواسطة عینه الخفیة التی تعتمد علی المبالغة و مزج الواقع بالخیال، متأثرا بالظروف الثقافیة و الاجتماعیة و السیاسیة فی عصره؛ حیث إنه ولد سنة 148هـ / 765م فی الکوفة و أقام ببغداد ( الفاخوری، د.
و لا بأس بنا أن نتوقف علی نموذج آخر من الصور الکاریکاتوریة التی رسمها دعبل، لکی نعرف هذا اللون من الهجاء أکثر بکثیر، ففی لوحة أخری، یقول: رقطاء حدباء یبدی الکید مضحکـها قـنواء بالعرض و العینان بالطول3 لـــــــــــــها فـــــــــــــم مـلتـقی شـدقـیه نـقـرتـها کأن مــشـفـرها قد طــر مـن فیـل4 أسنانـهـــــــــــا أضـعـفــت فی خـلقها عددا مـظـهـرات جـمـیعا بالرواویـل5 (المصدر نفسه: 131) فإن ریشة دعبل فی هذه اللوحة الهجائیة، أعطت عاهات المهجوة حالة من حالات الترکیز، لتتحول إلی مادة کاریکاتوریة مضحکة.