ملخص الجهاز:
سه بیت زیر از سعدی، حاجب شیرازی و عطار ناظر بر آیۀ بالاست: وگر پند و بندش نیاید به کار درختی خبیث است بیخش برآر قدت شجر طیبه حسنت ثمر اوست طیب شجری چون تو و طاهر ثمری نیست درخت طیبه آنجا بروید که دست و پا سخن آنجا بگوید در بیت بالا، آنجا به بهشت اشاره دارد.
روی چون ماهت بهشتی دیگر است لیک زلف تو درخت گندم است از سوی دیگر، در آیۀ 10 از سورۀ 16 (نحل) آمده: هو الذی أنزل من السماء ماء لکم منه شراب ومنه شجر فیه تسیمون، یعنی او کسی ست که از آسمان آبی فروفرستاد که آشامیدنی شما از آن است و از آن گیاهانی میروید که در آن (دامهایتان را) میچرانید.
«مرخ» نام درخت و چوبی است که زود آتش میگیرد و با آن آتش میافروزند،2 با دو بیت متوالی زیر از مولوی و بیت بعد از واعظ قزوینی: تا نمانی صفر و سرگردان چو چرخ تا نسوزی تو ز بیمغزی چو مرخ باد آتش میشود از امر حق دو سرمست آمدند از خمر حق ز مرخ و عفار دو لب، صنع او برون آورد آتش گفتوگو * * * واژۀ سدر یا سدره چهار بار در قرآن کریم آمده است: آیۀ 16 از سورۀ 34 (سبأ) فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم وبدلناهم بجنتیهم جنتین ذواتی أکل خمط وأثل وشیء من سدر قلیل.
*** واژۀ زقوم سه بار در قرآن کریم آمده است و در دو آیه نیز قراین به زقوم حکم میکند، بیآنکه نامی از آن برده شده باشد: آیۀ 60 از سورۀ 17 (اسراء/ بنیاسرائیل) ...