ملخص الجهاز:
"مراد از عامل نگرش و فضای تحقیقاتی،همانا کوشش در شکوفا کردن فعالیت پژوهشگر و مناسبسازی محیط کار و برخورد علمی داشتن با او و نوع خاصی از ارتباطات تخصصی-انسانی به عنوان عامل دیگری از عوامل نگهدارنده است که برای پرسششوندگان در این تحقیق،به صورت زیر (1)این رابطۀ معکوس نشان میدهد که با افزایش روابط و عناصر ساختار دیوانسالارانه واحدهای پژوهشی-و به عبارتی با شدتگیری نوعی بوروکراسی دستوپاگیر کارآیی کاهش مییابد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر چه این فرآیند ارتباطی نقش بسیار مهمی در افزایش تلاش محقق و کارآیی نهاد تحقیقاتی دارد،اما ویژگی روانی و القایی آن به عنوان یک عامل محرکه و انگیزشی در نیروی انسانی متخصص،زمانی بیشتر شدت میگیرد که چنین ابزار و مجراهایی بین سازمان مربوط و دیگر مراکز موجود نباشد.
این وضعیت،در شرایطی شکل گرفته است که بر اساس نتایج به دست آمده،گر چه 99 درصد از محققان و دستاندرکاران واحدهای پژوهشگر از کمبود بودجه و منابع مالی تحقیقات یاد میکنند،اما این عامل به عنوان یک متغیر «نگهدارنده»در تئوری دو عاملی هرزبرگ،در محیط پژوهشی دولتی،از کمترین میزان اثربخشی برخوردار است.
جدول شمارۀ 1 گویای همین واقعیت است که به طور کلی،متغیرهای محرکه و مؤثر در افزایش تلاش محقق و کارآیی واحد تبلیغاتی به ترتیب زیر قابل طبقهبندی است: ملاک و معیار ارزشیابی تلاش محقق،نگرش،جو،و فضای تحقیقاتی در واحد مربوط،سیستم اطلاعرسانی و بانک اطلاعات تخصصی،به کارگیری نتایج و کاربرد یافتههای محقق،ارتباطات تخصصی و پژوهشی یا سایر سازمانهای علمی کشور،بودجۀ تحقیقاتی کافی و امکانات مالی مناسب."