خلاصة:
وابستگی احمد غزالی به جریان عرفانی خاصی به نام «عرفان عاشقانه» و «جمالگرا»، نتایج خاصی را در پی داشت؛ از جمله: سماع، شطح و شاهدبازی. اموری که آنها را «سنتهای جمالی» مینامیم. عمده انتقادها، هجمهها و حتی هجوهایی که به مکتب خواجه شده، به سنتهای جمالیاش باز میگردد، نه به باورها و اصول مکتب او. در این نوشتار، ابتدا شواهد این مطلب را که احمد غزالی اهل این سنتها بوده است، نقل میکنیم. آنگاه انتقاداتی را که در این موضوعات به او شده است، بررسی و ارزیابی میکنیم. انتقاد مهم دیگری هم که به خواجه شده، به بحث «تقدیس ابلیس» برمیگردد. از اینرو، مباحث خود را در دو قسمت پی خواهیم گرفت: سنتهای جمالی و تقدیس ابلیس.
کلیدواژهه
Affiliation of Ahmad Ghazali to a specific mystical stream called "Romantic and beauty-leaning Mysticism" had certain outcomes such as whirling dace, ecstatic phrase and beauty-leaning trends. These are called traditions of beauty. Most of the criticisms, charges and even lampoons of the school of Ghazali are made against his tradition of beauty, not against his beliefs and principles of his school. In this paper we first account the evidences showing that Ghazali practiced these traditions. Then we review and evaluate the criticism made against him about these issues. The other criticism which has made against him refers to "Sanctification of the Devil". Therefore we are going to discuss two topics: Traditions of beauty and Sanctification of the Devil.
ملخص الجهاز:
توجه به «شاهد»/H4 عراقی درباره احمد غزالی سروده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (نفیسی، 1345: 365؛ گازرگاهی، 1357: 63) شواهد بسیاری وجود دارد که خواجه اهل عشق به ظواهر بود؛ از جمله: 1.
کار شاهدبازی و زیباپرستی خواجه به آنجا رسید که برای دیدار خوبرویان و نیکوپسران، شهربهشهر در سفر بود و چنان در کارش بیپرده و بیتکلف، که همه میدانستند که فیالمثل به عشق زیارت رخسار کدام شاهد وارد فلان شهر شده است (نفیسی، 1345: 352؛ شمس تبریزی، 1380: 326).
مسئله این است که چرا فردی مثل احمد غزالی یا بزرگانی که اسمشان رفت و هر یک استوانهای عظیم در عرفان ایران و اسلام هستند و منشأ تأثیرات بسیار، به این کار روی آوردهاند؟ مگر آنها آنچه ما از شریعت میدانیم، نمیدانستند؟ توضیح و توجیه سماع و موسیقی، بسیار برای صوفیه آسانتر از شاهدبازی بود.
اگر کسی اصول و ویژگیهای جریان عرفان عاشقانه را واقعا درک کند، مبانی نظریاش را کشف کند و بشناسد، و مبانی سلوکیاش را به دقت بررسی کند، درمییابد که عشق به ظواهر و شاهدبازی با امردان، برای کسی که در بعد نظری دارای چنان مبانی فکری اصیلی باشد و در بعد سلوکی به مقامی مثل فنا برسد که روح را به استحاله میبرد و نگرش انسان را به همه چیز، از جمله زیباییهای انسانی دگرگون میکند، اصولا از موضوع بحث شارع مقدس خارج است.