ملخص الجهاز:
"اما گفته میشود ابو حنیفه بعدها از این دیدگاه خود دست کشید و به همان دیدگاه سنتی روی آورد (موسی و داروگ،1992)،به این معنا که مسلمانی که نمیتواند قرآن را به زبان عربی بخواند،در عمل،مسلمانی بیسواد است.
پیکتال (432:1931)به این نکته اشاره میکند که مفتی الازهر(مرکز (به تصویر صفحه مراجعه شود) سنتی و قدرتمند مطالعات اسلامی در قاهره)زمانی به او اجازۀ چاپ ترجمهاش را داد که به او گفته شده بود پیکتال ترجمۀ سال 1930 خود را از قرآن،نه«القرآن»بلکه آن را«معنای قرآن مجید»نامیده است و مفتی پاسخ داده که«اگر این گونه است چاپ آن خالی از اشکال است».
بسیاری در آغاز راه با مسئلۀ جواز ترجمۀ قرآن مخالفت کردند و بسیاری نیز براین باور بودند که لازم است ترجمۀ انگلیسی محمد علی از قرآن را که در آن زمان از مصر سر درآورده، بسوزانند؛این ترجمه از زمانی که در سال 1917 یا 1918 چاپ شده،بارها مورد استناد قرار گرفته است(مهانا،1978).
در آن زمان این دیدگاه غالب بود که ترجمۀ مورد نظر آتاتورک برآن است که مسلمانان ترک را از کتاب مقدس آنها(یعنی اصل قرآن)دور کند(مهانا 27:1978).
سوای اعلامیههای رهبران مذهبی،رابطۀ محکم بین قرآن و نوع زبان عربی آن به این معناست که تفاوت میان کتاب منزل و یکی از ترجمههای قرآن(خواه جوازدار خواه بدون جواز)هیچ گاه بیاهمیت رها نشده است.
اولین ترجمۀ انگلیسی قرآن را الکساندر راس اسکاتلندی در سال 1649 انجام داد که ترجمهای غیر مستقیم بود و براساس نسخۀ فرانسوی سیر دورایر انجام گرفته بود(وات و بل 201: 1970،هیتی 126:1937/1990)و این بار نیز کشیش کلانی از آن حمایت مالی کرد که همچنانکه از عنوان برمیآید اهداف این ترجمه چندان روشن نبود."