خلاصة:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تاثیر نظام اندیشگانی بر جامعه نشانه ها و رابطه ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوه بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلی ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفاده همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعه نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجسته «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزه اندیشه نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکون، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
An important subject in the field of linguistics is the impact of one thought system on the community of lingual symbols. The relationship between mind and language conventions has long been of interest to linguists. The importance of this relationship becomes more prominent in comparative approaches where، through comparative study and analysis of the main schemas of the ideas of several thinkers or artists، the researcher traces the consistent and common use of linguistic symbols.
In the hermeneutic analysis of the works of Mowlana Jalal ad-Din Mohammad Rumi، the interpretation of symbols، analogy and codes governing his mind and language is a major research interest. One of the most important branches among these researches concerns the kinship of Mowlana’s language codes with other thinkers and artists.
On the other hand، Nietzsche، as a transcendental thinker، tries to use a symbolic language in explaining his thinking system. Due to his familiarity with the culture and literature of the East and the essential sameness of some of his principles with Mowlana’s transcendental approaches about the existence، morality، art ، etc.، Nietzsche achieves a set of symbols common with Rumi، which forms a shared language between the two thinkers.
ملخص الجهاز:
اين جستار درصدد آن است تا ميزان زيست مايه هاي معرفت شناختي و بن لايه هاي حرکت استعلايي انساني را در نگرش مولانا و نيچه ، با توجه به روايت هاي تمثيلي آنان، مورد بررسي قرار دهد؛ بنابراين در اين راستا، به بررسي سه نماد برجستة «شتر»، «شير» و «کودک» در حوزة انديشة نيچه و مولانا، به عنوان مراحل تکون، صيرورت و تعالي انساني پرداخته و اين ن يجه حاصل شده است که هستي شناسي مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه هاي ذکرشده در توصيف مراحل سلوک و تعالي انساني است ؛ اما تمايز آنان در مقصدشناسي ، به چينش متفاوت اين نشانه ها منتج خواهد شد.
تحقيق و بررسي گفتمان ميان حافظ و گوته نوشتة محمود فلکي (٢٠١٣)٣، گفتمان ميان خيام و ديگر فلاسفة غرب به نقل از «گفتار حکيم » که مصاحبه اي است با غلامحسين ابراهيمي ديناني به کوشش محمد جعفرزاده (١٣٩٠)٤ و نيز گفتمان ميان مولوي و هايدگر٥ با استناد به کتاب عرفان و تفکر (١٣٨٩) از اميد همداني و آثاري از اين دست که هريک فقط به بيان جنبه هايي از رابطة فرهنگ دو کشور و يا دو حوزة جغرافيايي متفاوت از نظر مکاني و زماني پرداخته اند.
بررسي تمثيل هاي سه گانه در نگرش نيچه نيچه در مهم ترين اثر خود، يعني چنين گفت زرتشت ١٠، به طرح مراحل تحول جان پرداخته است و اين فرايند را در قالب روايت تمثيلي شتر، شير و کودک بيان مي کند.