خلاصة:
فاصله راوی از رویدادها و شخصیت ها و روایت شنو، از متنی به متن دیگر متفاوت است و این فاصله امکان دارد از نظر بعد زمانی، حضور جسمانی و عقلانی و اخلاقی و یا عاطفی باشد؛ برای مثال، راوی خشم و هیاهو بدون تردید از بنجی باهوش تر است. در داستان بچه مردم نوشته جلال آل احمد، هر چه داستان به پیش می رود، روایت شنو (مخاطب) بیشتر با راوی (زن) مخالفت می کند. در داستان حضرت یوسف(ع)، شخصیت یوسف از دیگر برادران وارسته تر است. نگارندگان پژوهش حاضر به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، ضمن ادغام مفاهیم و اندیشه های مطرح در رویکردهای شناختی و زبان شناختی، کوشیده اند درک و فهم خود را از ماهیت بررسی رابطه راوی با روایت شنو و رویدادها و شخصیت ها در ادبیات داستانی با فهرستی محدود (اما دقیق) از متون داستانی ایرانی و خارجی نشان دهند. نتایج پژوهش نشان میدهد که در علم روایت شناسی و ادبیات داستانی، بین راوی و رویدادها و شخصیت ها، از جنبه های مختلف تفاوت وجود دارد.
There are different distances between the narrator of events، characters and the audience in different literary works، and these distances may be in the aspects of time، physical intellectual، emotional or moral attendance. For instance، the narrator of “The Sound and the Fury” is undoubtedly smarter than Bnjy. Whatever the story moves forward in Jalal Al-e Ahmad’s «Someone else''s child”، the listener (audience) opposes the narrator (who is a woman)، or in the story of Joseph the Prophet، He is more pious than his brothers. The authors of present paper have tried to show their understanding of the nature of the relation between the narrator and the audience، events and characters in fiction integrating the concepts and ideas discussed in the cognitive and linguistic approaches through an analytic-descriptive method and using the library resources in a restricted (but minute) list of Persian and non-Persian works. The results show that there are outstanding differences، from different aspects، between the narrator، events، and characters from the perspective of narratology.
ملخص الجهاز:
در ایـن پـژوهش ، بـر آنـیم تـا بـه روش توصـیفی ـ تحلیلـی و بـا اسـتفاده از منـابع کتابخانه ای، به واکاوی رابطۀ راوی با دیگر ابعاد داستان اعم از شخصیت ها و روایت شنو و رویدادها بپردازیم ؛ بنابراین ، پرسش های اساسیای که پیکـرٔە پـژوهش حاضـر را تشـکیل میدهد، این گونه مطرح میشود که : ١) فاصلۀ راوی و نویسنده در ادبیات داستانی و علـم روایت شناسی چه ابعادی دارد؟ ٢) عناصر فاصله گـذار راوی از رویـدادها و شخصـیت هـا و روایت شنو (مخاطب ) در متون داستانی مختلف کدام اند؟ ٢.
همان گونه که دیده میشود، در این قطعه از رمان آرزوهای بزرگ که از ابتدای رمـان برداشته شده است ، پیپ از افعال زمان گذشته برای گزارش دیده های خود استفاده میکند و بیشتر از روی حدس و گمان خویش صحبت میکند و در نتیجه از حوادث داسـتان دور مینماید؛ در حالی که در پایان داستان از افعال زمان حال استفاده میکند و گویا در بطـن حوادث است و اتفاقاتی را شرح میدهد که واقعا برایش رخ داده است : یک ساعت بعد به لندن برگشتم و همۀ وسایلم را فروختم و از طلبکارهایم نیز مهلت گرفتم تا بعد بدهی آنها را به طور کامل بپردازم .
٥. مخالفت روایت شنو با راوی همان گونه که در صدر کلام بیان شد، علاوه بـر رویـدادها و شخصـیت هـا، بـین راوی و روایت شنو هم در متون داستانی، رابطه و بعضا فاصله وجـود دارد؛ بـرای مثـال ، در رمـان سقوط نوشتۀ آلبر کامو، هر چه داستان پیش میرود، روایـت شـنو (مخاطـب ) ژان باتیسـت کلامنس (راوی) بیشتر با او مخالفت میکند، زیرا در گفتار و رفتار این راوی، نوعی تناقض آشکار دیده میشود.