خلاصة:
مقاله درصدد آشکار کردن معنای عدم از منظر هیدگر است. هیدگر در مابعدالطبیعه چیست؟ پرسش از عدم را مرکز اصلی بحث خود قرار داده و درصدد پاسخگویی به آن برآمده است. از نظر هیدگر، درک معنای عدم به مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات نه از نظر شناختشناسی، بلکه در معنایی اگزیستانسیال و از رهگذر تجربۀ عدم از طریق حال بنیادین ترسآگاهی امکانپذیر است. هیدگر با طرح تجربۀ عدم به مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات خواهان استعلا و آزادی دازاین است؛ از طریق رهایی از پریشانی در میان موجوداتی که دازاین را احاطه کرده و مانع آزادی بنیادین اویند. مقاله نشان میدهد که هیدگر چگونه، با پرسش معنادار از وجود یا عدم، افقی را به روی ما میگشاید که با نظر به آن میتوانیم با نگاهی نو به هستی خود، موجودات و به طور کلی زندگی بنگریم.
ملخص الجهاز:
uk/NOTHIN افرادی مانند وبستر (Webster) و رودلف آلرز (Rudolf Allers) نیز در آثار خود بـه این معنا و مفهوم از نیستی التفات داشته اند؛ وبستر نیستی (nothing) را «هیچ موجود یـا وجودی نبودن ؛ هم چنین ، هیچ چیز، عمل ، یا رخداد خاصی نبـودن ؛ هـیچ چیـز: متضـاد چیز، هر چیز، چیزی »٢ و حیث عدمی را «حالتی از موجـود نبـودن »٣ تعریـف مـی کنـد .
بنابراین ، نیستی به مثابة «سلب کامل کلیت موجود» فقط در دازاین ممکن است ، آن چنان که هیدگر آن را به گونه ای شاعرانه بیان می کند: این پرسش در لحظات نومیدی فراوان از دور نمایان مـی شـود؛ هنگـامی کـه چیزهـا تمایل به آن دارند که همة وزن خود را از دست بدهنـد و تمـام مفهـوم تـار و محـو می شود.
(Heidegger, 1959: 1-2) بنابراین ، با وجود این که درک کلیت موجودات از منظر شناخت شناسی ناممکن اسـت ، انسان در مقام دازاین در معنایی اگزیستنسیال ، با تجربة عدم ، قـادر بـه انجـام دادن چنـین کاری است .
هیدگر در کتاب هستی و زمان مقایسه ای میان تجربة ترس آگاهی با امکان وحشت از تـاریکی مطـرح می کند؛ بدون نور هیچ چیزی نمی بینیم ، با این حال احساس وحشت دقیقـا بـه ایـن علـت ایجاد می شود که چیزها وجود دارند، در آن جا چیزی است که به طـور مـبهم تهدیدکننـده است ، اما هیچ خطری را به طور خاص آشـکار نمـی کنـد (٣ :ibid).
اما توجه بـه ایـن امـر ضروری است که هیدگر در مورد فرایند نیست کردن به نحـوی سـخن مـی گویـد کـه در تجربة عدم آشکار شده است .