خلاصة:
مقاله حاضر تلاش دارد نسبت میان هویت های سیاست خارجی آمریکا و هویت سیاست خارجی دولت اوباما را مورد تشخیص قرار دهد. بدین منظور نویسندگان، هویت آمریکا و هویت های سیاست خارجی آن را مورد بررسی قرار داده و اشاره ای نیز به سیاست های کلی دولت اوباما داشته اند. سیاست خارجی آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ مانند هر کشور دیگری برخوردار از تداوم ها و تغییراتی بوده است. از جمله تداوم های هویتی سیاست خارجی آمریکا، ارجاع به هویت ویلسونی به عنوان اولین هویت بین الملل گرا و جهانی آمریکاست که دیگر هویت های سیاست خارجی آمریکا به ویژه هویت خارجی دولت اوباما در اوایل قرن بیست و یک شباهت های زیادی با آن دارد. نتیجه آنکه پس از سیاستهای تهاجمی و جکسونی بوش، هویت سیاست خارجی آمریکا در دوره اوباما با چرخشی انعکاس گرایانه به سمت هویت ویلسونی عزیمت نمود.
ملخص الجهاز:
از جملــه تــداوم هــاي هــويتي سياســت خــارجي آمريکــا، ارجــاع بــه هويــت ويلســوني بــه عنــوان اولــين هويــت بــين الملــل گــرا و جهــاني آمريکاســت کــه ديگــر هويت هاي سياست خـارجي آمريکـا بـه ويـژه هويـت خـارجي دولـت اوبامـا در اوايـل قـرن بيسـت و يـک شـباهت هـاي زيـادي بـا آن دارد.
سـوال اساسـي قابـل طـرح ايـن اســت کـه نسـبت ميـان هويـت هـاي سياســت خارجي آمريکا و دولت اوباما چگونه قابل تحليل است ؟ در پاسخ به پرسـش پـژوهش بايـد گفـت کـه بـا وقـوف بـه تاثيرگـذاري عوامـل مختلف بر سياست خـارجي آمريکـا، سياسـت خـارجي اوبامـا تلفيقـي از تـداوم و تغييـر در رويه ها و سـاختارهاي سياسـت خـارجي آمريکـا را تجربـه مـي کنـد و بـا توجـه بـه بــن نگــره هــاي وي و مجموعــه همکــارانش ، در سياســت هــاي داخلــي و خــارجي بيشترين نزديکي را با هويت ويلسوني دارد.
(129-130 :1384 هويت هاي سياست خارجي آمريکا در اين بخش از مقاله بـا مـدد از والترراسـل ميـد ١ سياسـت و روابـط خـارجي آمريکـا را بـه هويـت هـاي مختلـف جفرسـوني ، هميلتـوني ، ويلسـوني ، جکسـوني ( RussellMead ٢٠٠٢ :) ونومحافظــه کــاري تقســيم مــي کنــيم .
ايــن تفکــرات و گفتمانهــاي گونــاگون سياســت خــارجي آمريکــا در عــين اســتقلال ظــاهري ، پيونــدهاي محکمــي نيــز بــا يکديگر داشـته انـد زيـرا در تـاريخ سياسـت خـارجي آمريکـا گفتمانهـاي مختلـف واقـع گرايــي ، ليبراليســم و شــعبات ســنتي و نوآنهــا در ارتبــاط و پيونــد بــوده انــد و از اينــرو بيشتر در مقـام تجزيـه و تحليـل اسـت کـه مـي تـوان قائـل بـه تفکيـک و جـدايي آنـان بود.