خلاصة:
تعریف که در جواب ماهیت و چیستی اشیاء و پدیدهها میآید، بیشتر در فلسفه و منطق شناخته شده است. اما در ادبیات نیز از تعریف برای کارکردهای گوناگونی، از جمله تعلیم، طنز و بیان هنری استفاده شده است. تعریف در شعر معاصر نوعی اسلوب بیان است که در کتابهای بلاغت سنتی و جدید توجه چندانی بدان نشده است. هر چند تعریفهای هنری در شعر معاصر خالی از ارزش زیباییشناختی و تصویرگری نیستند، اما اهمیت این شیوه و الگوی بیانی در شعر کلاسیک بیش از آنکه زیباییشناسانه باشد، فکری و محتوایی است. از این رو، تعریف دریچهای برای درک جهانبینی و افکار شاعر است. در این نوشتار به بررسی انواع تعریف، چه از نظر محتوایی و چه از نظر ساختار صوری آن در ادبیات پرداخته میشود. ساختار جملات تعریفی در ادبیات معاصر به صورت «بدل»، «جمله اسنادی» و «سهجزیی بیفعل» نمایان شده است.