خلاصة:
هدف اصلی این مقاله پرداختن به روند منطقه گرایی در آمریکایلاتین به عنوان یکی از مناطق مهم و راهبردی جهان، از دیدگاههای مختلف نظری روابط بین الملـل مـیباشـد. از همـین رو ایـن پژوهش از میان جریانات نظری روابط بین الملـل دو دیـدگاه نظـری واقـع گرایـی و لیبرالیـزم را از جریان اصلی و دیدگاه سازهانگاری را از جریان غیراصلی رشته به عنوان مبنای تئوریک بحث قرار داده و سعی مینماید از منظر این دیدگاهها روند منطقه گرایی آمریکـای لاتـین را مـورد تجزیـه و تحلیل قرار دهد. برای رسیدن به این هدف در مبحث نخست این مقاله روند منطقه گرایی در حوزه آمریکای لاتین را با توجه به شاخص های مختلف مورد بررسی قرار خـواهیم داد و سـپس در سـه مبحث بعد، این روند منطقه گرایی را با توجه به کثرتگرایی تئوریک مورد تجزیه و تحلیـل قـرار داده و به این نتیجه خواهیم رسیدکه از منظرهای نظری گونـاگون، رونـد منطقـه گرایـی آمریکـای لاتین به لحاظ توجه به روند منطقه گرایی، هدف منطقـه گرایـی، نـوع کنشـگران و کـنش آنهـا و همچنین نوع روش تحلیل به طرق مختلفی معنا و تفسیر میشود. ایـن پـژوهش از روش تحلیلـی - مقایسه ای و به لحاظ گردآوری اطلاعات از منابع استنادی و مجازی استفاده خواهد کرد.
ملخص الجهاز:
در همین راستا در این مقاله پس از نگاهی کوتاه بـه تعریـف نظـری منطقـه ، رونـد منطقـه گرایـی آمریکای لاتین را با توجه به شاخص های مختلف مورد بررسی قرار داده و پس از معرفی متغیـر وابسته این پژوهش ، در مباحث بعدی به بررسی این منطقه گرایـی و تحلیـل چرایـی وقـوع آن از منظر دیدگاههای نظری واقع گرایی، لیبرالیزم و سازهانگاری خـواهیم پرداخـت و بـه ایـن نتیجـه خواهیم رسید که در حالی که مطابق بـا منطـق لیبرالیـزم ایـن منطقـه گرایـی ناشـی از فراینـدهای جهانیشدن و تلاش اعضا به عنوان کنشگرانی عقلانی ١ و اقتصادی منفعت جو در راستای ایجـاد وابستگی متقابل اقتصادی و کسب منافع اقتصادی معنا مییابد، از منظر رئالیزم و مطابق بـا منطـق توازن قـدرت ٢ و تـوازن تهدیـد،٣ ایـن منطقـه گرایـی در راسـتای تـأمین امنیـت اعضـا بـه عنـوان کنشگرانی عقلانی و امنیت جو در جهت مقابله با تهدیدات برون منطقه ای از جمله تهدید ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت مداخله گر برون منطقه ای، معنـا و تفسـیر مـی شـود.
طبق این نظریه دولت های آمریکای لاتین در برابر قدرهای مداخله گر برون منطقه ای به خصوص قدرت ایالات متحده که علاوه بر مجاورت جغرافیایی به عنوان قدرت هژمون نظام بین الملل نیز دارای فاصله قدرت شدیدی با اعضای منطقه است ، از طریق اتحادها و ائتلافهای منطقه ای در حوزههای مختلف سعی در ایجاد توازن قدرت دارند.