خلاصة:
واژۀ تکامد (hapax legomenonو در عربی: اللفظ الفرید/ الفرائد) به کلمهای اطلاق میشود که تنها یک بار در سراسر یک متن بهکار رفته باشد. بنابراین به واژهای که تنها یک بار در متن قرآن کریم بهکار رفته باشد و هیچ مشتق یا همخانوادهای از آن، در متن قرآن نباشد، «تکامد قرآنی» میگوییم. مثالهایی از تکامد قرآنی عبارتند از: صمد، ارم، زنجبیل، یقطین، و تسنیم. بر این اساس، واژهای چون «تنور» را به سبب ذکر دوبارهاش در قرآن (هود:40؛ مومنون: 27) نمیتوان تکامد دانست. چنین کلمهای اصطلاحا dis legomenon نامیده میشود.[1] مقالۀ حاضر میکوشد علاوه بر طرح و بررسی کلی مسائل پیرامون تکامدهای قرآنی، فهرستی کامل از این الفاظ ارائه دهد تا بر مبنای آن، بتوان تصویر روشنی از تعداد، پراکندگی، دامنه، و دایرههای معنایی تکامدها در قرآن به دست آورد. این فهرست میتواند به صورت کلی یا جزیی موضوع بررسی دیگر محققان علاقمند به واژهشناسی قرآنی شود. [1]. به همین سان، به واژهای با سه کاربرد در یک متن، tris legomenon گفته میشود.
Hapax legomenon (pl. hapax legomena; sometimes abbreviated to hapax، pl. hapaxes)، is a word that occurs only once within a context، either in the written record of an entire language، in the works of an author، or in a single text. The related terms، dis legomenon، tris legomenon، and tetrakis legomenon respectively refer to double، triple، or quadruple occurrences، but are far less commonly used. So Qur’anic hapax is said to a word that occurs only once in the text of the Qur’an، such as samad، iram، tasnim، zanjabil، yaqtin and so on. The present article is an attempt to find out a complete list of the hapax legomena in the text of the Qur’an as well as analyzing the most important issues around them. The list mentioned above can be practically used for all future studies about the text and language of the Holy Qur’an.
ملخص الجهاز:
نهستين نويسندگان فريب القرآن و مشکل القرآن ، الفاظ دشوار و فريب قرآن را صره نلر از تکامد يا مکرر بودن آن بررسي کرده اند و در دوره هاي بعد، آخ ار کساني چون رافب اصفهاني با عنوان المفردات في فريب القرآن ، به شرح تمامي 1 الفاظ و مشتقات قرآني مي پردازد.
«عد افيد» و «عد الکلمات» از قديم ترين پموهش هاي عالمان اسلامي در بار متن قرآن بوده است و اين امر اگرچه در قرون نهست صرفا به شمارش تعداد آيات و کلمات هر سوره و کل قرآن منحصر بوده است اما در فهرست ها و معجم هاي جديد، به روشني به موضوع تکامدهاي قرآني کشيده شده است .
به همين سبب ، در فهم دقيق تر معناي واژگان گروه نهست ، ناگزير از مراجعه و اتکاي بيشتر به خود متن و تحوذت معنايي خود واژه و مشتقات آن در قرآن هستيم و در مقابل در بررسي معناي واژگان تکامد قرآني ، علاوه بر خود متن و سياق منحصر به فرد آن، گاه متون موازي ديگر چون کتار مقدس ، شعر کهن عربي و مانند آن نيز به دريافت ما کمک مي کند.
» [١٠، ي ١، ق٣١٤] اين نشان مي دهد که وي براي تعيين معناي تکامدي چون فوم ، هم به قرائت ابن مسعود و هم به متن موازي قرآن يعني عهد قديم توجه دارد.
با اين همه ، هيچ يک از عالمان پيشين به واژه هاي قرآن از حيث تکامد بودن ، يعني تک کاربرد بودن آنها توجهي نکرده است .