خلاصة:
با وجودی که از عمر ادبیات انقلاب اسلامی به خصوص شعر حدود دو دهه و اندی بیشتر نگذشته است در این مدت،
چه بسا عمر دورهی شعری و شاعران کوتاهتر از آن باشد که بتوان مدعی شد به سبک نوین و متفاوت از گذشته دست
یافته باشند. اما جلوهها و نمودهایی از نوآوری و سعی برای یافتن زبانی خاص مشهود است.
طیفی از شاعران تعلق خاطری به سبک خراسانی، گروهی عنایتی به سبک عراقی دارند و برخی علاقهمند به سبک
هندی یا اصفهانیاند. همین گرایشها ما را مجاز میکند که به بازگشت ادبی دوم معتقد باشیم. برخی به ضوابط و
اصولی که گذشتگان به خصوص برای رابطه قالبها و محتوی تعریف کردهاند پایبند نیستند و از قالب غزل برای بیان
سوگوارهها و منقبت ائمه هدی و حتی مضامین حماسی استفاده کرده، در صدد برآمدهاند که به ظرفیت این قالب
شعری بیفزایند. چون امکان بررسی همه شاعران در این مقال و گفتار نیست در حد نگاهی گذرا به ویژگیهایی شعری و
سبکی علی معلم، قادر طهماسبی و آیتالله حسن حسنزاده آملی بسنده شد. تحلیل و بررسی جامع و فراگیر را به
مقالت و فرصتی دیگر وا میگذاریم.
ملخص الجهاز:
"مانند: جنس سقراط سقر بود سمندر را ساخت مثل جبر بقر بود، سکندر را ساخت بتگران در همه ادوار دروگر بودند سدنه فلسفه او بار سروگر بودند بارها جهد شبانان رمه را ایمن کرد شره شاخ تراشان هه را ریمن کرد میخ خرگاه فلاطون خر عیسی راکشت پسر سایه سقراط کلیسا را کشت هله زین بلبله صد بار دگر شه گیتی بوعلی گم شدو سقراط بقر شد گیتی شاخ در شاخ بر این مرج مجارا رفته است گاه اگر سرخ ورنی نیست مرا را رفته است عرصه یوسف دین نیست خلاف آوردید ای کم از پیرزنان لاف و کلاف آوردید سوقیان خاج فروشند شمایان حاجید رشته تان پنبه شد از جهل عجب حلاجید قبض وسط وره و روز و نو و روشن لافید عرض نشخوار و یهودست خران علافند محو سورند و سرورند به بازی طفلان قبض و بسط سره دارند مجازی طفلان سگ ده را یله کردند به کشتی شان بین قصد ایل و گله کردند به پشتی شان بین (برگزیده اشعار، ص 97 تا 99) اگر خاقانی با بیان سرودههایی به تعریض یا صراحت توانست در برابر طوفان تفکر فلسفی که گاهی تمام جریان تفکر علمی را تحت تأثیر قرار میداد مقاومت کند، علی معلم هم با این اشعار ـ که در ذهن اصحاب منطق و فلسفه حتی یک پی رنگ بیرنگ هم بجای نمیگذارد، خواهد توانست کاری کند."