خلاصة:
ازوپ، افسانه پردازی است که نام او با حکایات اخلاقی حیوانات عجین شده و به عنوان پدر فابل در غرب شناخته شده است. گرچه از زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست اما حکایات باقی مانده از او هم چنان مورد توجه همگان است. اغلب 208 حکایت تعلیمی از افسانه های ازوپ در زمره فابل (= تمثیل حیوانی) قرار دارند که در آن ها هر حیوان، ممثل یک تیپ از مردم است. افسانههای ازوپ مربوط به حدود قرن ششم قبل از میلاد است. شخصیت های حکایات ازوپ را حیوانات، گیاهان، انسان ها و خدایان تشکیل می دهد. به طور معمول، در پایان بیشتر این حکایات که نقش پردازان عمده آن حیوانات هستند، پندهایی بیان می شود. برخی از مضامین و محتوای آثار سعدی عینا در افسانه های ازوپ دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات وی است. این می تواند از باب «توارد» یا «تأثیر و تأثر» باشد. از آن جا که فضایل و رذایل اخلاقی ریشه در ذات انسان دارد و تقریبا در تمام فرهنگ ها و زبان ها، مورد پذیرش همگان است، بسیاری از مفاهیمی که در افسانه های ازوپ آموزش داده شده در آثار سعدی هم به آن پرداخته شده است. مضامین آثار سعدی هم چون افسانه های ازوپ فضایل و رذایل اخلاقی را شامل می شود. در مجموع از میان حکایت های ازوپ، 39 حکایت آن با بن مایه های شعر سعدی همسانی دارد و قابل تطبیق است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیل حکایت های ازوپ با مضامین و درونمایه مشابه درعبارات و اشعار سعدی است.
ملخص الجهاز:
سعدي نيز در گلستان بابي دارد با عنوان در فوائد خاموشـي و در باب مذکور در محاسن ِکم و مفيد گفتن ، سخن مي گويد زيرا: گرچـه بـر حـق بـود فـراخ سـخن ۳ حمــل دعــويش بــر محــال کننــد (سعدي ، ۱۳۷۰: ۵۰۲) در بوستان نيز در فضيلت خاموشي آمده است : حــذرکن ز نــادان دَّه مــرده گــوي ۴ چو دانا يکي گـوي و پـرورده گـوي (همان ، ۱۳۷۹: ۲۰۱) ۴-۵- ازوپ در مذمت ِسخن ِبي موقع نقل مي کند: جواني هرزه همه ميراث خود را تباه ساخت جز بالاپوشي .
همين مضمون در ابيات سعدي نيز ديده مي شود: چو خويشتن نتواند که مي خورد قاضـي ضرورت است که بر ديگران بگيرد سخت که گفت پيرزن از ميوه مي کند پرهيـز دروغ گفت که دستش نمي رسد به درخت (سعدي ، ۱۳۶۳: ۴۶۴) ۴-۱۱- ازوپ در مذمت «ادعاي گـزاف » مـي آورد: شـيري بـا آدمـي زاده اي سـفر مي کرد.
سعدي در همين مضمون مي آورد: از بـــراي مـــصلحت مـــرد حلـــيم بوسه زد بر پشت خر گفت "اي حکيم " (سعدي ، ۱۳۶۳: ۱۵۸) چو دسـتي نـشايد گزيـدن بـه بـوس که با غالبان چاره زرق است و لـوس (همان : ۲۶۰) ۴-۲۲- ازوپ آزمندي را مذمت مي کند و از رذايل اخلاقي برمي شمارد و بـاوردارد که «فقير بي آرزو تندرسـت زنـدگاني مـي کنـد امـا تـوانگر در محنـت پايـدار اسـت » (ازوپ ،۱۳۷۳: ۱۴۷).