خلاصة:
یک دین زمانی میتواند بستر زیستی مومنانه را فراهم کند که ایمان به پایههای نخستین آن حاصل اقناع معرفتی و طمانینه عقلی باشد و آن دین راهی برای رسیدن به این مطلوب گشوده باشد. در دین اسلام «تقلیدی نبودن» و «تحقیقی بودن» اصول بنیادین مطالبه مشترک رویکرد «دروندینی» و «بروندینی» است. این امر از منظر دروندینی به دلایل مختلف نکتهای حائز اهمیت و از ضروریات سنت اسلامی است. از زاویه بروندینی نیز اینکه دینی امکان مطالعه معرفتشناسانه را به منظور مقایسه دعاویاش در مقابل سایر ادیان فراهم کند و حریف به میدان بطلبد، جذابیت معرفتی دارد و راه اثبات حقانیت عقلانیاش را میگشاید. حال این اصول تحقیقی و غیرتقلیدی میتواند معرکه آراء باشد. در شمایی کلی آراء روشی در حوزه دین در دو ساحت «اثبات» و «تبیین» قابل پیگیری است. دو ساحتی که تجلیات مختلفی در روشهای گوناگون دارند. فیلسوفان باهدف اثبات به این جریان پیوستند و عدهای نیز چون جامعهشناسان به تبیین این اصول پرداختند. دکتر علی شریعتی در جایگاه جامعهشناسی دیندار از میانه راه همراه جریان گشته و عمدتا در صدد تبیین این اصول برآمدهاند. در این پژوهش نحوه مواجهه او با اصول دین در قالب روشهای مصداق یافته در ذیل دو مقام اثبات و تبیین مورد بررسی قرارگرفته است.
When a religion can take religious life background that believing in its fundamental principles is the result of epistemic convincing and intellectual certainty which that religion can open some ways to this goal. In Islam، being non-imitative and investigation are as fundamental principles of common claiming of inter-religious and extra-religious approaches. This matter from inter-religious approach is of important and necessaries of Islamic tradition. From extra-religious approach، when a religion provides the possibilities of its epistemic assessments in order to compare its claims to other religions، it has epistemic interesting and opens its way of rational legitimacy، while these investigative and non-imitative principles can be controversial. Methodological viewpoints of religion، in general، are assessable in two realms of demonstration and explanation، two realms that have different manifestations in plural methods. Philosophers try to demonstrate and sociologists try to explain these principles. Dr. Ali Shariai، as a religious sociologist، has tried to explain these principles. In this research، is studied the way of his encountering to the principles of religion in the form of methods of explanation and demonstration.
ملخص الجهاز:
"نکته دوم این مطلب است که روش تاریخی و جامعهشناسانه در مقام تبیین اصول دین کاربرد دارد؛ بدان معنا که ما در نزد خود دارای امری موجود هستیم، حال میتوان به تبیین و تشریح آن پرداخت؛ اما نکتهای که نیازمند پردازش بیشتر است این است که تجزیه و تحلیل جامعه اسلامی به عنوان نظامی اجتماعی طی سالهای متمادی تحت نگرش و چشماندازهای گوناگونی قرار گرفته است.
نیز باید افزود گرچه جامعهشناسی دین حق دارد در صحت و سقم برخی گزارههای دینی تأمل کند و آن را مبنای مقایسه ادیان قرار دهد (زاکرمن، 1384: 68-69) اما از آن انتظار نمیرود که گزارههای دین را تأیید یا انکار کند، هر چند نمیتواند آنها را نیز نادیده بگیرد؛ بلکه نکته این است که به هرحال بررسی دین در زمینه اجتماعی چالشبرانگیز است؛ زیرا کشف رابطه معین میان باورهای مذهبی و عوامل اجتماعی بر رویکرد ما نسبت به گزارههای مذهبی تأثیرگذار است (همیلتون، 1377: 18)؛ چیزی که در رسیدن به غایات منظومه معرفتی دین بسیار حائز اهمیت است.
5. بازخوانی و بازشناسی اجتماعی و تاریخی میتوان آنچه در خصوص روش تاریخی و جامعهشناسانه شریعتی بیان شد را ذیل دریافتی دیگر گنجاند و آن چیزی نیست جز اینکه روش جامعهشناسانه و تاریخی ایشان در حقیقت یک «بازخوانی» (Readout)متکی بر نقل و توصیف و به تبع آن یک «بازشناسی» (Recognition) تاریخی و اجتماعی از اصول دین برای رسیدن به مقاصدی چون تبیین و تفهیم است."