خلاصة:
می توان ثبات مالی را به شرایطی اطلاق نمود که سیستم مالی بدون هیچ مشکل و نارسایی قادر به ایفای وظیفه اش در تخصیص منابع اقتصادی و مدیریت ریسک ها و همچنین عملکرد موثر سیستم پرداخت ها بوده و در عین حال از انعطاف پذیری لازم برای مواجهه با تکانه های وارده اعم از داخلی و خارجی برخوردار باشد. اهمیت ثبات مالی با توجه به تاثیر ٢ بحران مالی معروف دهه ١٩٣٠ آمریکا و دهه ١٩٩٠ آسیای جنوب شرقی و همچنین بحران مالی کنونی بر همگان آشکار است . بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای سیاست های پولی و اعتباری شرایط مساعد برای پیشرفت اقتصادی کشور را فراهم سازد و در اجرای برنامه های مختلف اعم از برنامه های تثبیت و توسعه اقتصادی پشتیبان دولت باشد. در این راه حفظ ثبات ارزش پول و تعادل موازنه پرداخت ها به همراه رشد مداوم اقتصادی از طریق اجرای سیاست های پولی از اهداف مهم آن به شمار می رود. به این ترتیب حفظ ثبات ارزش پول و تعادل موازنه پرداخت ها و رشد مداوم اقتصادی در گروی حفظ ثبات مالی و ممانعت از ایجاد بحران های اقتصادی در اقتصاد کشور می باشد، بنابراین ، از این نظر بانک مرکزی وظیفه ای مهم و خطیر بر عهده دارد. در این پژوهش بر آن شدیم تا با بازخوانی عقاید راجر فارمر استاد برجسته اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا و با بررسی دقیق ابزارهای نوین مالی رویکردی تازه را برای ممانعت از پیدایش بحران های مالی آتی ارائه و راه حل های سیاستگذاری عملی را بر اساس بنیادی علمی پیشنهاد دهیم تا در نهایت رهاوردی نوین و وظایفی جدید برای بانک مرکزی جهت برقراری ثبات مالی در اقتصاد ایران تعریف گردد.
ملخص الجهاز:
اينکه سياست پولي چه جايگاهي در کنترل بحران هاي مالي دارد بسيار مورد بحث است و بحث ها بيشتر حول اين محورها بوده اند که آيا سياست پولي مي بايست نسبت به قيمت دارايي ها که مي دانيم با بنيان ها منطبق نبوده و نمي باشد واکنش نشان دهد و يا فقط بايد به سرريز اثر اين ناترازي و ناهمگرايي قيمت دارايي با بنيان ها بر تورم واکنش نشان دهد؟ در اين مقاله قصد داريم آنچه که از بحران مالي سال هاي (٢٠٠٩-٢٠٠٧) آموختيم و تغييراتي را که مي بايست در ذهنيت خود درباره استراتژي سياست پولي ايجاد کنيم ، بررسي نماييم .
در واقع به وجود آمدن حباب هاي دارايي به اين معنا نيست که فعالان بازار غيرعقلايي رفتار مي کنند و دچار توهم شده اند و قيمت هاي حبابي دارايي را به اشتباه به عنوان ارزش بنيادي دارايي ارزيابي کرده و دارايي را به خاطر ارزش بنيادي آن تقاضا نموده و مي خرند، بلکه آنها در انتظار افزايش بيشتر و بيشتر قيمت دارايي و بنابراين کسب سود سرمايه اي حاصل از دارايي در کوتاه مدت مي باشند.
در واقع اگر اعتماد به سرعت ايجاد شود حباب ها در بازار دارايي ها پديدار مي شوند و مي توانند اقتصاد را به سوي اشتغال بالا هدايت کنند و اين ، کنترل تورم را براي بانک مرکزي دشوار مي کند؛ بنابراين حباب ها و سقوط ها هر دو به رفاه اقتصادي آسيب مي زنند (فارمر، ١٣٩١).