خلاصة:
Most of the members of developing countries influence current international system depending on their interaction with super power in particular the United States of America and transatlantic interaction in the framework of its reaction against tension and international incidents. After the end of Cold War، European Union tried to improve and regain its position in international system. They rejected the use of force as a mean of attaining their objectives and emphasize placed on diplomacy، business linkage، international law، multilateralism as tools of resolving conflicts instead of the previous policy. This article aims to analyze the effects of these policies on transatlantic interaction with United State of America and also the position and the role of European Union in international system. It also tries to work on different opinions of the two super powers and the result of current issues that the difference of opinion will put European Union against American hegemony. This article will give some suggestions about improvement of the European Union goals in the international system.
ملخص الجهاز:
امروزه جهانی شدن 1- United Nations Conference on Trade And Development (ANCTAD) 2- Economies in Transition 3- Amartya Sen اقتصاد به عنوان توسعه و هژمونی یک نظام تولیدی اقتصادی در عرصه نظام بین المللی، امور مالی و تجاری را به شکل بی تناسبی در کشورهای شمال و سپس به خاص ترین شکل در شهرهای این کشورها متمرکز کرده است .
نظام سرمایه داری جهانی با استفاده از تعامل میان نیروهای بازار جهانی و نهادهای سیاسی یا حقوقی، در سه سطح دیدگاه ها و بنیان های هژمونی خود را در عرصۀ نظام بین المللی به منصۀ ظهور رسانده و تداوم بخشیده است : الف ) توافقات خصوصی و اشکال خصوصی اقتدار در بازار جهانی که شرکت های چندملیتی به صورت قانون تجارت به وجود آورده و هدایت نموده اند، ضمن آنکه خود سرمایۀ این شرکت ها، نوعی تدبیر امور جهانی بدون حکومت ١ را در هر چند در شکل ضعیف اش ایجاد کره اند؛ ب ) سازوکارهای تنظیم کننده ای چون سازمان تجارت جهانی٢، که از گذر توافقات تجاری بین دولت - ملت هایی به وجود آمدند که به طور مستقیم روش های ویژٔە تجارت و تولید بین المللی را کنترل کرده و حتی ناسیونالیسم اقتصادی را احیا کرده که به تحریف آرمانهای لیبرالی بر اساس منافع شخصی می پردازد؛ نظیر بکارگیری سیاست های حمایت گرایانه در جهت تولید فولاد و کشاورزی ؛ ج ) قواعد عامی که در سطح بین المللی یا جهانی اعمال میشوند و توسط نهادهای بین المللی نظیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی پشتیبانی میشوند٣.