خلاصة:
توجه مدارس به فلسفه در ادوار مختلف عصر صفویه یکسان نبود و تحتتاثیر جریانهای فکری و علمی حاکم بر جامعه، فراز و فرودهایی را طی کرد. در این نوشتار، روند آموزش فلسفه در مدارس عصر صفوی با استناد به منابع تاریخی با روش توصیفی و تحلیلی در دو نیمة این دوره بررسی میگردد. در نیمة اول این دوره بعلت حاکمیت عقلگرایی بر مدارس، فلسفه در کنار علوم دینی، همچون دورة پیش از صفویه بسیار مورد توجه قرار داشت که اوج بالندگی آن در میانههای عصر صفوی و در مکتب فلسفی اصفهان است. اما در نیمة دوم این دوره، بویژه در دهههای پایانی آن با احیای مکتب «اخباری» یا اهل حدیث و تحتتاثیر آن، آموزش اخبار و احادیث شیعه در مدارس رونق یافت و آموزش فلسفه در مدارس با تنگناهایی روبرو شد و رو به افول نهاد؛ بگونهیی که در بعضی از مدارس مانند مدرسة «سلطانی» و «مریم بیگم» در اصفهان تعلیم و تعلّم آن ممنوع شد و در ردیف علوم ضالّه قرار گرفت.
ملخص الجهاز:
فلسفه نیز بعنوان مهمترین بخش علوم عقلی همچون گذشته مورد توجه مراکز علمی و بسیاری از مدارس قرار داشت، اما تعلیم و تعلم آن در عصر صفویه روند یکسانی را طی نکرد.
این نوشتار کوشیده است، روند توجه مدارس به فلسفه در عصر صفویه و تأثیر جریانهای فکری حاکم بر آموزش آن را در دو نیمة عصر مزبور بررسی کند: نیمة اول عصر صفویه، یعنی دورة غلبة اندیشة اصولیان و حکما در مدارس و نیمة دوم عصر صفویه، یعنی دورهیی که مقارن با احیاء و رواج اندیشة اخباری در بسیاری از مدارس است که اوج آن چند دهة آخر حکومت صفویه بویژه دوره حکومت سلطان حسین صفوی (ﺣﻜ : 1105-1135 هـ .
1. جایگاه فلسفه در مدارس نیمة اول عصر صفویه هنگامی که حکومت صفویه در ایران پا به عرصة ظهور گذاشت، گرایش اصلی علمی و فکری غالب در مراکز آموزشی کشور، مکتب عقلگرایی بود و در بیشتر مدارس بویژه در شیراز و اصفهان، علوم حکمی بخصوص فلسفه، مورد تعلیم و تعلم قرار میگرفت و در برنامههای آموزشی بسیاری از مدارس قرار داشت.
در نیمة اول عصر صفویه تحتتأثیر جریان عقلگرایی که بر مراکز آموزشی سیطره داشت، تحصیل و تدریس فلسفه جزو برنامههای درسی بسیاری از مدارس بود و در هیچیک از مدارس ممنوعیت تدریس و تحصیل کتب فلسفی مشاهده نمیشد و حتی به احتمال فراوان در بعضی از مدارس مانند مدرسة «شفیعیه» در اصفهان، تحصیل کتب فلسفی نیز از شروط واقف مدرسه بوده است و طلاب ناچار بودند، بعضی از کتب فلسفی را آموزش ببینند.