خلاصة:
در دهههای اخیر، مفاهیم متعددی به دنبال بازتاب فضایی فرایندهای مختلف اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیکی مطرح شدهاند که شهرها را در مقیاسی منطقهای درنظر میگیرند. همه این مفاهیم، بر مشخصههای چندمرکزی در مناطق کلانشهری و پیوند محکم بین عناصر و مراکز اصلی این مناطق تاکید میکنند. با این وجود، این مشخصههای مهم فضایی ابهامات زیادی را برای محققان و به همان اندازه تصمیمسازان به وجود آورده اند. این درحالی است که اگرچه تقریبا دو دهه از تلاش متمرکز جهانی بر مفهوم چندمرکزیتی در مقیاسهای مختلف به ویژه مقیاس کلانشهری میگذرد، اما مطالعات اندکی در کشور وجود دارند، که بر این مفهوم تمرکز کنند. بر این اساس، برای پر کردن این شکافهای نظری و عملی و درکی عمیقتر از موضوع، ارائه چارچوبی نظری که بتواند چالشهای اصلی و مهم چندمرکزیتی را در نگاهی گسترده به صورت زنجیرهای مطرح کند، ضرورت دارد. این چارچوب باید با مطرح کردن دیدگاهها، تضادها و اشتراکات آنها، اثرات هریک را بر یکدیگر، نمایان کند و راه را برای مطالعات بعدی در کشور باز نماید. در این راستا، این پژوهش، در بدنه اصلی خود سه چالش اصلی مناطق کلانشهری چندمرکزی؛ مفهومی و سنجش، ارزشیابی و سودمندی و حکمروایی و برنامهریزی، را دنبال میکند و با اشاره به حلقه ارتباطی بین آنها، چارچوبی را برای پژوهشهای بعدی به عنوان نتیجهگیری ارائه میدهد.در دهه های اخیر، مفاهیم متعددی به دنبال بازتاب فضایی فرایندهای مختلف اقتصادی ، سیاسی و تکنولوژیکی مطرح شده اند که شهرها را در مقیاسی منطقه ای درنظر می گیرند. همه این مفاهیم ، بر مشخصه های چندمرکزی در مناطق کلانشهری و پیوند محکم بین عناصر و مراکز اصلی این مناطق تاکید می کنند. با این وجود، این مشخصه های مهم فضایی ابهامات زیادی را برای محققان و به همان اندازه تصمیم سازان به وجود آورده اند. این درحالی است که اگرچه تقریبا دو دهه از تلاش متمرکز جهانی بر مفهوم چندمرکزیتی در مقیاس های مختلف به ویژه مقیاس کلانشهری می گذرد، اما مطالعات اندکی در کشور وجود دارند، که بر این مفهوم تمرکز کنند. بر این اساس ، برای پر کردن این شکاف های نظری و عملی و درکی عمیق تر از موضوع ، ارائه چارچوبی نظری که بتواند چالش های اصلی و مهم چندمرکزیتی را در نگاهی گسترده به صورت زنجیره ای مطرح کند، ضرورت دارد. این چارچوب باید با مطرح کردن دیدگاه ها، تضادها و اشتراکات آنها، اثرات هریک را بر یکدیگر، نمایان کند و راه را برای مطالعات بعدی در کشور باز نماید. در این راستا، این پژوهش ، در بدنه اصلی خود سه چالش اصلی مناطق کلانشهری چندمرکزی ؛ مفهومی و سنجش ، ارزشیابی و سودمندی و حکمروایی و برنامه ریزی ، را دنبال می کند و با اشاره به حلقه ارتباطی بین آنها، چارچوبی را برای پژوهش های بعدی به عنوان نتیجه گیری ارائه می دهد.
ملخص الجهاز:
"(2001a; Phelps and Ozawa, 2003; Kloosterman and Lambregts, 2007 زندگی ما در «یک جهان منطقه ای »، همانطور که استورپر(١٩٩٧) به آن اشاره کرد، در بسیاری از مفاهیم اخیر که شهر را یک پدیده منطقه ای در نظر می گیرند، بازتاب یافته است ، مانند «شهرهای شبکه ای » (١٩٩٥ ,Batten)، «شهر منطقه ای » ( ,Calthorpe and Fulton ٢٠٠١)، «شهر-منطقه های جهانی » (2001a ,Scott)، «مناطق شهری چندمرکزی » (٢٠٠١ ,Kloosterman and Musterd)، «مناطق کلانشهری » (٢٠٠٥ ,Lang and Dhavale)، «شهر- منطقه های میلیونی چندمرکزی » (٢٠٠٦ ,Hall and Pain)، «کلانشهر چندمرکزی » (٢٠٠٩ ,Lambregts)، یا به طور ساده «مناطق میلیونی » ( ,Regional Plan Association ٢٠٠٩ ,Ross ;٢٠٠٨ ,.
1545; Veneri, 2010; Veneri & Burgalassi, 2010 ٣-٣- مفروضاتی از انسجام اجتماعی در نهایت ، فرضیه و سوال آخر: آیا کلانشهرهای چندمرکزی چالش یا راه حلی برای دستیابی به انسجام فضایی و اجتماعی هستند؟ در واقع ، در این بخش محققان سعی دارند تا با اشاره به دو ویژگی از مهم ترین مشخصه های شکل گیری انسجام اجتماعی در منطقه ؛ همگرایی اقتصادی و تحولات اجتماعی ، ارتباط آن را با مفهوم توسعه چندمرکزی و به ویژه مناطق شهری چندمرکزی بیابند.
مشکل اساسا از این واقعیت ناشی می شود که مشارکت چنین سیاست هایی برای رقابت پذیری ، پایداری محیطی و انسجام اجتماعی نامعلومی های زیادی باقی مانده ، اما همچنان یک بعد سنجه ای نسبت به آن وجود دارد: ارتقا چندمرکزی در یک مقیاس فضایی (سطح اروپا) ممکن است منجر به افزایش تک مرکزیتی در مقیاس دیگر (به عنوان مثال ملی ) باشد (٢٠٠٥ ,hr and NadinDu)."