خلاصة:
شعوبیه یکی از تاثیرگذارترین جریانات فکری و نهضـت های فرهنگـی ایـران محسـوب می شوند که بدون تردید انتقال زبان ، فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان ، بـه دورٔه اسـلامی مرهون آنهاست . همچنین پیشرفت سریع علـوم اسـلامی و شـکل گیـری تمـدن بـزرگ اسلامی نیز حاصل تلاش آنهاست . نهضت شعوبیه گرچه ابتـدا بـا هـدف اثبـات برابـری نژادی عرب و غیر عرب ایجاد شد ولی اهداف بزرگتری را دنبال کـرد کـه یکـی از آنهـا استقلال سیاسی و فکری ایران بود. اندیشه های شعوبیه تا چنـد سـده پـس از اسـتقلال ایران نیز همچنان رایج بود و اساس تمدن ایران اسلامی بـر آن نهـاده شـد. تفکـرات و تعالیم شعوبیه در شعر سخنوران سده های سوم و چهارم انعکاس درخور توجهی دارد ولی در سروده های رودکی به عنوان قدیم ترین شاعری که در مقایسه با شاعران پیش از خود حجم گسترده ای از شعرش باقی مانده است بازتاب بیشتری دارد. بسامد زیاد این گونه تفکرات در شعر او به حدی است که مـی تـوان رودکـی را نماینـده کامل عیار اندیشه های شعوبیه بین شاعران فارسی سرا نامید. تکیه بیشتر وی بر اندیشـه - هایی است که اساس تفکر شعوبیه بر آن نهاده شده بود مثـل : برابـری نـژادی ؛ آزادگـی ایرانیان ؛ افتخار به پیشینه غنی تاریخی و اجتماعی نیز پهلوانـان حماسـی ، اسـطوره ای و ملی که علی القاعده عربها از آن عاری بودند، احیای هدفمند جشن هـا و مراسـم پـیش از اسلام ، علم گرایی ، خردورزی و تاکید بر اختیار انسان آن هم در شرایطی کـه بغـداد زیـر سایه سنگین اشاعره به خواب سنگین فرورفتـه بـود، همچنـین تاکیـد بـر شـادخواری و شادکامی به عنوان یک خصلت ایرانی باقی مانده از دوران پیش از اسلام .
ملخص الجهاز:
تکیه بیشتر وی بر اندیشـه - هایی است که اساس تفکر شعوبیه بر آن نهاده شده بود مثـل : برابـری نـژادی ؛ آزادگـی ایرانیان ؛ افتخار به پیشینه غنی تاریخی و اجتماعی نیز پهلوانـان حماسـی ، اسـطوره ای و ملی که علی القاعده عربها از آن عاری بودند، احیای هدفمند جشن هـا و مراسـم پـیش از اسلام ، علم گرایی ، خردورزی و تاکید بر اختیار انسان آن هم در شرایطی کـه بغـداد زیـر سایه سنگین اشاعره به خواب سنگین فرورفتـه بـود، همچنـین تاکیـد بـر شـادخواری و شادکامی به عنوان یک خصلت ایرانی باقی مانده از دوران پیش از اسلام .
(زرین کوب ، ١٣٨٣: ٢٧١) به همـین جهت ایرانی ها خیر و نیکی را در اوستا و زند و پازنـد جسـت وجو مـی کردنـد و ایـن مفـاخره بـر عرب های برتری جو گران می آمد: همچو معماست فخر و همـت او شـرح همچو ابستاست فضل و سـیرت او زنـد (رودکی ، ١٣٧٨: ٢٠) آیین مانی نخسـتین بـدعت دینـی در کـیش زرتشـت بـود کـه بـا اسـلام معارضـه می نمـود.
(بـرتلس ، ١٣٧٤، ج١: ١٣٧) اشـاره بـه نقاشـی های مـانی یکی از مواردی بـود کـه شـعوبیه بـه عنـوان افتخـارات خـود از آن یـاد مـی کردنـد و هـر چیـز زیبا و چشم فریبی را بدان همانند می ساختند رودکی در این باره چنین سروده است : اکنـــون زبهـــار مـــانوی طبـــع پر نقش و نگار همچـو ژنـگ اسـت (رودکی ، ١٣٧٤: ١٩) سـتایش خانـدان ساسـانی در ایـن عصـر بـه چنـد دلیـل بـه وفـور مشـاهده می شـود.