خلاصة:
این مقاله تلاش میکند تا، برای نخستین بار، الگو(های) انطباق در زبان سهی را بررسی کند. بدین منظور، نخست نظام ضمیری این زبان توصیف و سپس بر مبنای تعامل ضمایر و سایر گرووهای اسمی الگوهای مطابقه و حالتنمایی در این زبان تحلیل میشوند. برایند تحلیل حاضر این است که در زبان سهی، در زمان حال، مطابقه و حالتنمایی از الگوی فراگیر فاعلی-مفعولی تبعیت میکند. اما، در زمان گذشته، مطابقه الگوی سهبخشی و حالتنمایی الگوی مطلق-کنایی را به نمایش میگذارد. نتیجه بررسی حاضر، از یکسو پرتوی نو در خصوص مطالعات زبانشناختی زبان سهی را، به عنوان زبانی کمتر مطالعه شده، نمایان میسازد و در سویی دیگر به غنای ادبیات ردهشناختی زبانهای ایرانی میافزاید.
ملخص الجهاز:
از لحاظ ارجاع متقابل ، فاعل بند لازم قابلیت انگیزش مطابقه بر روی فعل را دارد در حالیکه فاعل بند متعدی و مفعول از این قابلیت برخوردار نیستند (برای مطالعه بیشتر در خصوص این الگو در زبان های ایرانی رجوع شود به دبیرمقدم .
مثال های زیر از زبان سهی نشان دهنده خنثیشدگی تمایز حالت در بین گروه های اسمی در سه جایگ اه فاعل لازم ، فاعل متعدی و مفعول میباشد: )به تصویر صفحه مراجعه شود) از داده های بالا مشهود است که آن جا که نظام حالت زبان سهی و تعیین رده آن مدنظر است بررسی گروه های اسمی کامل و ضمایر منفصل شخصی کمک چندانی به شفافیت موضوع نمیکند.
به عبارتی دیگر، این واژه بست ها را در نظام زمان حال زبان سهی نمیتوان مطابقه با مفعول به شمار آورد بلکه این ها خود موضوع اصلی فعل هستند که به لحاظ کلامی دارای خوانش غیرتقابلی، در 1 تقابل با ضمایر آزاد منفصل ، هستند: )به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویری که بررسی واژه بست های موضوعی ارائه میکند به شفافیت بحث در خصوص الگوی حالت در زمان حال در زبان سهی کمک میکند.
به بیانی توصیفی، واژه بست غیرفاعلی در نقش مطابقه با فاعل متعدی عمل میکند حال پرسش این است که چرا در نظام دستوری حالت و مطابقه در زمان گذشته ، ارجاع متقابل با فاعل متعدی، به صورت غیرمعمول ، توسط واژه بست غیرفاعلی و نه وند تصریفی فاعلی/شناسه (ر.
Language Universals and Linguistic Typology.