خلاصة:
از دیرباز اندیشمندان و متفکران مسلمان تحتتاثیر شرایط و گرایشهای مختلف، تفاسیر متفاوت و متنوعی را در تبیین و تشریح پیوند میان دین و سیاست عرضه نمودهاند؛ از جمله این متفکران و فلاسفه مسلمان میتوان به ابنسینا اشاره نمود. بوعلی ضمن حضور در عرصههای سیاست عملی، تلاش نمود با استفاده از منابع و آموزههای دینی و برمبنای فلسفه سینایی خود، پیوند میان نبوت و سیاست و ضرورت آن را تبیین نماید. مدعای این مقاله آن است که ابنسینا فیلسوفی است که در منظومه فلسفی خود، به مناسبت بحث از پیامبر و مقام والای وی در راهبری و هدایت انسانها بهسوی سعادت، و در راستای سخن از انسان و ضرورت مدیریت زندگی مدنی وی، فلسفه سیاسی خویش را بر پایه اثبات ارتباطی وثیق بین نبوت و سیاست ارائه نموده است. وی با اعتقاد به نقش محوری نبی در مرکزیت شریعت و راهبری انسانها بهسوی خیر اعلا و سعادت نهایی، نبوت را عنایتی الهی برای سامان بخشیدن به جامعه انسانی از طریق رهبری و هدایت انسان کاملی معرفی میکند که حلقه اتصال عالم انسانی با ماوراء الطبیعه است.
وی با اعتقاد به ضرورت استمرار و محوریت شریعت در اداره امور مجتمع انسانی، معتقد است که با ارتحال پیامبر و ختم نبوت، شریعت مرجعیت خود را در مدیریت اجتماعی از دست نمیدهد. ازاینرو با طرح بحث خلیفه و امام بهعنوان جانشین نبی در رهبری و زعامت دینی و سیاسی جامعه، همچنان بر محوریت و مرکزیت دین و رهبران الهی در امر هدایت انسانها و جوامع بشری تاکید میکند.
Traditionally، Muslim intellectuals influenced by various trends and conditions، have presented a variety of different interpretations to explain the relations between religion and politics. Among these thinkers and Muslim philosophers، we can mention Ibn Sina. While attending the field of practical politics، Bu Ali attempted to make use of the religious teachings and resources and his own philosophy، to explain the connection between prophecy and politics and to prove its necessity. He is a great philosopher who، in his philosophical system، and on the occasion of discussion about the Prophet and his high position and his sublime role in leading human beings and conducting them into felicity، while managing their civic life، bases his own political philosophy on the assertion of a deep and strong connection between prophecy and politics. Believing in the pivotal role of prophet in the heart of sharia and leadership of humanity towards the supreme good and ultimate happiness، he presents the prophecy as a grace of God to bring order into the human society، via the guidance and leadership of a perfect man who is a chain link connecting humanity with the supernatural.
ملخص الجهاز:
"در این مقاله ابتدا تلاش میشود تا ضمن مرور کوتاهی بر زندگی سیاسی بوعلی در ابعاد عملی و نظری، آشنایی مختصری با زمینهها و چگونگی شکلگیری تفکرات سیاسی وی بهعمل آید؛ بهویژه مهمترین نقطهنظرات او درخصوص ماهیت وجود آدمی، خصلت اجتماعی انسان، و تقسیمبندیهای او از اقسام افراد و اجتماعات مورد بررسی قرار گیرد تا زمینه برای بحث درخصوص محور اصلی تفکرات سیاسی وی - یعنی نبوت و پیوند آن با سیاست - فراهم گردد.
این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال است که ابنسینا بهعنوان یک فیلسوف مسلمان، فلسفه سیاسی خود را بر چه مبنایی قرار داده و در بحث از مفهوم و کیفیت حکومت مطلوب، چه جایگاهی را برای دین، قوانین الهی و رهبران دینی در عرصه سیاست و حکومت قائل است؟ در این رابطه همچنین میبایست به سؤالات فرعی دیگری نیز پاسخ گفت؛ ازجمله اینکه، بوعلی با استناد به چه مبانی و اصولی بر لزوم پیوستگی دین و سیاست تأکید نموده است و چه جایگاهی را برای انبیا در مدیریت و راهبری سیاسی جوامع درنظر میگیرد؟ مطالعه اجمالی مبانی فلسفه سیاسی ابنسینا در جایگاه یک فیلسوف مسلمان و معتقد به مدنیت بهعنوان واقعیت اساسی زندگی انسان، و معتقد به مبانی وحیانی و نقش دین در عرصه حیات اجتماعی مسلمانان، این فرضیه را مطرح میسازد که وی به پیوستگی و ارتباطی منطقی بین دین و حکومت یا نبوت و سیاست اعتقاد دارد و نبوت را در راستای فیض و خیر در اجتماع، ازجمله مهمترین عنایات ازلی تلقی میکند."