خلاصة:
با فروپاشی دولت متمرکز نادرشاه افشار در جامعة آشفتة با فروپاشی دولت متمرکز نادرشاه افشار، کانونهای محلی ایران در نیمة دوم قرن دوازدهم ه.ق .، تأمین امنیت مناطق در مناطق مختلف کشور، بویژه در فارس و بنادر خلیج فارس ، در مختلف ، اغلب بوسیلة قدرتهای محلی از قبیل رهبران عمل استقلال سیاسی - نظامی یافتند. حضور فراوان این کانونها ایلات ، حاکمان شهرها و رؤسای کانونهای قدرت محلی که در منطقة فارس و نوع تعامل آنها با مدعیان مختلف سلطنت ، معمولا شالودة عشیره یی و خاندانی داشتند، تأمین میشد؛ تأثیر فراوانی بر طولانی شدن جنگ داخلی و نحوة قدرت گیری از اینرو، مقالة حاضر به این پرسش که : «کانونهای قدرت نهایی کریمخان زند داشت . در همین راستا، مهمترین مسئله محلی در مواجه با مدعیان سلطنت ، چگونه و با توسل به کدام در مطالعة حاضر این است که : کانونهای قدرت تا چه حد و راهکارها امنیت منطقه را تأمین میکردند؟»، پاسخ میدهد. چگونه موفق به تأمین امنیت منطقه میشدند؟ پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحقیق تاریخی و شیوة جمع آوری داده های کتابخانه یی از منابع دست اول تاریخی ، دربارة مناسبات سیاسی - نظامی مدعیان سلطنت با بتحلیل و تفسیر ویژگیها و تأثیرات کانونهای قدرت محلی بر یکدیگر، در دورة بعد از مرگ نادرشاه ، پژوهشهای فراوانی تأمین امنیت مناطق مختلف سواحل خلیج فارس ، در دورة انجام شده است ؛ ولی تاکنون ، پژوهش مستقلی که به نقش کریمخان زند میپردازد. برخی از عواملی که میتوانند در تحلیل کانونهای قدرت محلی در تأمین امنیت در دورة قدرت گیری این پرسش مورد بررسی قرارگیرند، عبارتنداز: ساختار قدرت کریمخان زند پرداخته باشد، صورت نگرفته است . مقاله های کانونهای محلی ، رقابتها و توطئه های مختلف برپایة منافع چگونگی برقارری امنیت شهرها در عصر صفویه از جهانبخش فردی و جمعی درون خاندانی - محلی و یورش مداوم مدعیان ثواقب و منصب داروغه در دورة صفویه از شهرام یوسفی فر، سلطنت ؛ (این عامل بنوبة خود، منجر به بروز بحرانهای محلی پژوهشهایی هستند که در آنها به نحوة تأمین امنیت در دورة و عجز رؤسای منطقه در مقابله با مدعیان مختلف سلطنت صفوی پرداخته شده است ؛ با این وجود هم دورة موردنظر و شد). این عوامل زمینة همکاری و اتحاد کانونهای قدرت محلی هم حیطة پژوهش آنها که به شهرهای دورة صفویه توجه دارد، را، بویژه در سواحل خلیج فارس ، با کریمخان زند مهیا کرد. با پژوهش پیشرو که به دورة زندیه میپردازد، متفاوت است .
ملخص الجهاز:
"هرگونه ظلم و ستم کریمخان زند شروع به ظلم و ستم میکرد، مورد دشمنی و قشون مدعیان سلطنت ، دشمنی و همکاری متقابل تمامی شورش اهالی و بزرگان فارس قرار میگرفت ؛ برای نمونه ، قدرتهای محلی فارس را بدنبال داشت ؛ از اینرو، کریمخان زند هنگامی که کریمخان بمنظور تصرف اصفهان ، نادرخان زند را در تکاپوهای نظامی خود، همواره از دشمنی کانونهای قدرت حاکم شیراز کرد، ظلم و ستم وی در دوران قحطی و عدم زراعت محلی با نیروهای سلطه گر افغان یا قاجار بهره مند میشد؛ نواحی فارس ، همانند دورة تسلط آزادخان و علیمردان خان از جمله ، هنگام مقابله با آزادخان افغان ، اهالی دشتستان بختیاری ، مردم و قدرتهای محلی فارس را به مقابله با حاکم به فرماندهی عبدعلی خان بسبب غارت تدارکات قشون زندیه ناگزیر ساخت .
یا قبایل داخلی قدرتهای محلی متحد میشد، موقعیت سیاسی - نظامی سایر کانونهای قدرت محلی بشدت ضعیف موقعیت بحرانی کریمخان موجب یاری خواستن چندبارة میشد؛ از اینرو، قدرتهای محلی معمولا ترجیح میدادند با وی از کانونهای قدرت محلی فارس شد؛ بویژه که کریمخان دریافت و پذیرش خلعت دولت زند که بمعنای پذیرش قدرت تجربه های موفق در اتحاد با کانونهای قدرتهای محلی داشت ؛ دولت زندیه بود از ثبات سیاسی و استقلال داخلی برخوردار از جمله ، بعد از شکست اول علیمردان خان بختیاری از باشند."