خلاصة:
این نوشتار در پی بررسی این سؤال است که الگوی مدیریت سیاسی امام خمینی«ره» وابسته و منبعث از چه پارامترهایی بوده و هدف غایی آن در چه چیزی تجلی می یابد؟ در پاسخ این فرضیه ارائه شده که الگوی مدیریت سیاسی امام خمینی«ره» با توجه به منابع و مبانی از نوع مدیریت سیاسی متعالیه میباشد. دستاوردهای این نوشتار تحت لوای رهیافتهای حقیقی مورد نظر که عبارتند از: منابع(قرآن - عقل - تجربه بشری - شهود) و مبانی (هستی شناسی - معرفت شناسی - انسان شناسی - جامعه شناختی) میباشد. مدیریت متعالیه امام خمینی«ره» منبعث از این الگوها و آیتم هایی می باشد که با تلفیق و تعاطی متعادل گرایانه و منحصر به فرد، حوزة هر کدام از رهیافت های جدید را به منصة ظهور و بروز رسانده که ثمرة آن و هدف غایی و ولایی آن به حکمت متعالیه متصل می شود و در این راه از تمام ظرفیت های موجود بالقوه و بالافعل نهفته در چارچوبهای فوق برای پیشبرد اهداف حقیقی خود که تحت لوای منابع و مبانی فوق الذکر می باشد استفاده کرده و الگوی مدیریتی نوینی را به عرصة سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به دنیا عرضه کرد. ایشان برای رسیدن به این هدف والا و ارزشمند نظامی را مبتنی بر دو آیتم کارآمد و روزآمد که در عرصة سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تمام زیر ساختهای یک مدیریت مدرن همراه با سنت گرایی را با خود جمع کرده است تحت لوایی جمهوری اسلامی بعنوان نمونه به جهان عرضه کرد.
ملخص الجهاز:
"البته چنین شخصی از عصبیت جاهلیت عاری و بری گردد» (امام خمینی«ره»، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی«ره»، 1371، ص 147) بنابراین، شناخت و معرفتشناختی که زیربنای تمامی مبانی فکری ایشان به خصوص بعد مدیریت سیاسی محسوب میگردد، هم بعدی امکانی است و هم وجودی و مرحله به مرحله و دارای ذو ابعاد گوناگون و هم اینکه نیازمند معیارهای در ماورای زندگی انسانی و سیاسی و هم مطابق با معیارهای زندگی عینی انسانی، که این خود جزئی از علوم نقلی و عقلی تعبیر و تلقی می شود و در زمینه چه علوم عقلی و چه نقلی و فراتر از آن معارف حقیقی و عینی و ذهنی فلسفه ای و ماهیتی جزء طریقیت و راهنمای انسان برابر وصول به حق تعالی دارند و هر گونه دانش و نگرشی که در این راه باعث ظلمت و حجاب شود مطرود و مردود است؛ چرا که از منظر ایشان سیر نهایی و حقیقی همه موجودات و کائنات بالخصوص سرور آنها یعنی انسان در شاکلة توحیدی نهفته است و این توحید هم در بعد نظری و هم در بعد عملی زمانی قابل دست یافتن است که از مرکب جهل و انانیت و انیت فرود آمده و بر مرکب عقلانیت و معرفت و حقانیت سوار گردد و در این راه هر کس بنا بر سیر وجودی خویش مرحله ای را به عنوان مبداء خویش در نظر می گیرد که ممکن است برای بعضی ها تجربه حسی باشد و برای بعضی تجربه درونی و برای گروه دیگر تجربی وحیانی و برای بعضی دیگر تجربه علمی و معرفتی باشد؛ گر چه این راهها و در ظاهر متفاوت جلوه می کند ولی در باطن به معنای واقعی به یک راه ختم می شود که آن سیر الی الله است و ثمره علمی و فرایند حقیقی آن زمانی است که معرفت نظری را با معرفت عملی گره زده و تلفیق کرده و در همة ابعاد و شرایط و زمانها و مکانها و در بعد فردی و اجتماعی آن را بروز و ظهور جلوه دهد که در این بین کمیت و کیفیت حکومت داری با زعیم و فرمانروایی تلفیقی تام و عینی برقرار کرده و ثمرات و برکات آن را در جامعه بروز می کند."