خلاصة:
عصر خلافت عباسی از مهمترین ادوار تاریخ اسلام است کـه تحـولات بـزرگ فکـری، سیاسـی، فرهنگـی و اجتماعی صورت گرفته در گستره آن ، از زوایای مختلف قابل تأمل و بررسی است . از جمله این تحولات ، شکل گیری فرقه های مذهبی و فکری است که فرقه کلامی اشاعره از جمله آنان است . زمان شکل گیری این فرقه مربوط به دوران ضعف خلافت عباسی می باشد که به تصریح مورخان شروع آن پس از دوران خلافت متوکل عباسی(م ٢٤٧ه .ق .) است . ابوالحسن اشعری بانی و مبدع مکتب کلامی اشاعره ، در حوزه تفکر معتزلی رشد کرد. اما پس از چندین سال زندگی در بصره و حضور در درس ابوعلی جبائی از شیوخ معتزله ، در آغازین سال قرن چهارم هجری، از مکتب اعتزال روی گردان شد. و در نقد تفکر اعتزال ، اصولی را به آن اضـافه کـرد ومکتـب اشعری را بنیان نهاد که برای سالیان متمادی تفکر غالب در میـان اهـل سـنت گردیـد؛ و موضـوع مناسـبات اشاعره با خلفای عباسی از جمله موضوعات روز جهان اسلام در قرن چهارم و پنجم هجری شد زیـرا دسـتگاه خلافت عباسی پس از پشت سر گذاشتن دوران اقتدار، در دوره ضعف خلفاء نیز چـون گذشـته بـه منظـور پـی ریزی مبانی مشروع خلافت خود در اذهان عامه ، در صدد جلب رضایت و ارتباط با فرقـه هـای کلامـی مـؤثر حاضر در جامعه بود.لذا حکم قادر بالله خلیفه عباسی در سال ٤٣٣ق ، با امضـای فقهـای کـه حـاوی اعتقـادات اشعری میباشد از جمله گامهائی است که دستگاه خلافت در این راستا برداشته است . بررسی مناسبات اشاعره با خلفای عباسی میتواند ابعادی از تحولات و اختلافات و گرایش های فرقه ای آن دوران را روشن نماید.
ملخص الجهاز:
"فرقه هـای کـه گرچـه بـه ظاهر اسم اسلام را با خود داشتند اما در حقیقت طرفدار منهدم کردن آن بودند؛ از این رو فرقه مرجئه ، زنادقه و فرقه مجسمه که به حلول کردن خدا در جسم برخی از افـراد عقیـده داشـتند، ظهور کردند و در برابر آنان فرقه ای عهده دار دفاع از اسلام شد که هم معقول را آموختند و هم منقول (کتاب و سنت ) را فهمیده بود و آن فرقه ، معتزله بود که برای دفاع از دین ممحض شده بود همه ی آن اصول پنج گانه ای که به کمک و یاری هم تأیید و اثبات کردند، چیزی جز نتیجه همین مباحثه های تندی که میان آنان و مخالفانشان جریان داشت نبود.
تاسیس نظامیه ، نهادینه کردن تفکر اشعری افول ستاره مجد معتزلیان ، مشروعیت یافتن مخالفان معتزله در میان مردم ، افراط نابجای معتزلیان در باب افکار و عقاید خود، ناکافی بودن اندیشه های اعتزالی بـرای تبیـین و توضـیح مسائل فکری جاری در سطح جهان اسلام ، سیاست زدگی متکلمان معتزلی و از همه مهـم تـر، دخالت مستقیم آنان در مشکلاتی که برای فقیهان و محدثان پدید آمد و نیز تبدیل امپراتوری پهناور اسلامی به فضایی شبیه دادگاه های تفتیش عقاید، به علاوه تأکید افراطی اهـل حـدیث که بسیاری از مسلمانان پیرو آنان بودند، بر متون دینی و پایبندی چون و چرای آنان به ظـاهر این مؤلفه و همه ، وجود شخصی را که هم از آفات و نارساییهای مکتبی اعتزالیان بری باشد و هم ناکارآمدیهای اهل ظاهر را جبران کند، موجه و منطقی جلـوه مـیداد (شـیخ الاسـلامی، ١٣٧٥، ص ٢٢١)."